دولت ایران در اندیشه هگل

دولت ایران در اندیشه هگل
به اعتقاد هگل ایران دارای تاریخ است یعنی رویدادهای آن جهت دار و پویا هستند. اگر حاکمان خردمند، کارگزاران کاردان و مردم بافرهنگ در کشوری کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و دولت تشکیل دهند توانایی رام کردن حوادث طبیعی انسانی را دارا هستند. خلق دولت پویای عقلانی یعنی گام نهادن به مرحله تمدن و شروع تاریخ که این مورد با امپراطوری ایران آغاز می‏گردد. "با امپراتوری ایران نخستین گام را به پهنه تاریخ پیوسته می‏گذاریم. ایرانیان نخستین قوم تاریخی هستند" (هگل). ایرانیان توانستند به عنوان اولین ملت قدم در راستای تشکیل سامانه ای سیاسی نهند که عبور تاریخ از مرحله توحش به مرحله تمدن بوده است. دولت سازی و خلق تکنیک های حکمرانی نیاز به سطح بالایی از شعور و فرهنگ دارد که در ایران ظاهر می‏گردد. به گفته هگل امپراطوری ایران قدیمی، کهنه و ساکن نیست بلکه شاخص هایی دارد که سبک حکمرانی اغلب واحدهای سیاسی پیشرو همانند دستگاه حکمرانی ناپلئون مشاهده می‏گردد. این سبک امکان زیست شکوهمندانه برای همه شهروندان ساکن در قلمروی جغرافیایی و دارای تابعیت دولت مرکزی را فراهم می‏سازد و همچون خورشید بر همه به صورت یکسان می‏تابد."امپراتوری ایران همچون امپراتوری گذشته آلمان و مملکت پهناور زیر فرمان ناپلئون، امپراتوری به معنای امروزی این واژه بود، زیرا از کشورهای گوناگونی فراهم می‏آمد که هر چند به شاهنشاهی ایران وابستگی داشتند لیکن فردیت و عادت و قوانین خود را حفظ می‏کردند. نظام ایران در مرکز قوانینی چون نور می‏تاباند و هر ایالت بسته به فرهنگ و آیین خود از نور بهره می‏گرفت"(هگل). بنابراین دولت ایران کاملا امروزی و معاصر است و همه شاخص هایی که دولت از آن برخوردار است در روزگار باستان دارا بوده است. به گفته هگل این دولت دارای پیوستگی تاریخی بوده است و با همه رویدادهای سنگینی که می‏توانسته است ایرانیان را داری گسست تاریخی سازد و از صحنه روزگار محو کند کنار آمده است. "امپراتوری ایران روزگاری دراز و درخشان را پشت سرگذارده است و شیوه پیوستگی بخش های آن چنان است که با مفهوم راستین دولت کشور بیشتر از امپراتوری های دیگر مطابقت دارد (هگل).
سیاست نزد ایرانیان اهمیت فراوان داشت و به خصوص اهالی دربار و کارگزاران حکومتی همه آداب حکمرانی را آموزش می‏دیدند. این رویه تربیت سیاسی از گزنفون تا هگل مورد تاکید قرار گرفته است که با تشریفات، تخصص، آموزش و تجربه ساخت دولت آبرومند ایران تاسیس و تداوم یافته است. "شیوه حکمرانی ایرانیان به تربیت توجه دارد. در تربیت شاهزادگان به ویژه وارثان تخت و تاج دقت بسیار به کار می‏رفت. پسران تا هفت سالگی در حرم سرا می‏ماندند و بعد از آن به شکار، سوارکاری و تیراندازی روانه می‏شدند. آنان آیین راستگویی می‏آموختند و مغان این وظیفه را برعهده داشتند. چهار تن از بلند منش ترین پارسیان کار تربیت شاهزادگان را برعهده داشتند" (هگل). قدرت دولت ایران که برآمده از دیوان سالاری قانونی بوده است هیچ گاه سمت و سوی استبدادی به خویش نگرفته است که اگر استبداد به آن رسوخ می‏کرد دولت را از هم می‏پاشاند. به باور هگل امپراطوری باشکوه ایران توسط شوراهای قانون گذاری و نهادهای ذی نفوذ محدود و مشروط می‏گردید. خاندان های اصیل، مهان کشور و مغان دولت را پاسداری می‏کردند تا به سمت و سوی استبداد روانه نگردد. "مهان کشور در مهستان یعنی شوری به رایزنی می نشستند. مغان نیز در میان ایشان بودند. آنان از خاندان های بزرگ و اصیل ایرانی بودند که داریوش را در برابر گئوماته یاری کرده بودند و هفت تن از آنها به نشانه هفت امشاسبندان شاهنشاه را در مسائل مهم کشورداری مشورت می‏دادند" (هگل).
روح اله اسلامی – بخشی از مهرنامه 50 ⇜ ڪــانــال‌ علــوم سـیاســـی ❦
─┅─═ঊ🎀ঈ═─┅─ @politickaraj
─┅─═ঊ🎀ঈ═─┅─