ظهور ناسیونالیسم آمریکایی.. ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران

ظهور ناسیونالیسم آمریکایی

ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران

مبانی اندیشه‌ ترامپ را می‌توان براساس پیوندی از عمل‌گرایی اقتصادی، پوپولیسم اجتماعی، محافظه‌کاری سیاسی و تحرک ژئوپلتیکی دانست. هر یک از مولفه‌های یادشده زمینه‌های لازم برای مقابله‌گرایی گسترده‌تر‌ ترامپ در برخورد با کشورهای انقلابی و گروه‌های اسلامی در غرب آسیا را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. بنابراین اندیشه برتری آمریکا می‌تواند در فضای الگوی سیاسی و راهبردی دونالد‌ ترامپ انعکاس داشته باشد. چنین روندهایی بخشی از واقعیت‌های سیاست خارجی آمریکا در آینده نسبتا مبهم تلقی می‌شود.
2. انگاره محافظه‌کاری و موازنه راهبردی‌ ترامپ
در سیاست جهانی
دومین روایتی که می‌توان از سیاست خارجی دونالد‌ ترامپ به‌عمل آورد براساس روندهایی است که ایالات‌متحده در دهه 1950 در دوران ریاست‌جمهوری آیزنهاور و همچنین در دهه 1980 و در زمان ریاست‌جمهوری رونالد ریگان حاصل شده است. ریگان و آیزنهاور به سازوکارهای همکاری موثر با قدرت‌های جهانی تاکید داشته در‌حالی‌که از الگوهای مقابله‌جویانه و محدودکننده بازیگران منطقه‌ای در حوزه‌های مختلف جغرافیایی بهره گرفته‌اند.
ظهور‌ ترامپ با قالب‌های نهادی و ساختاری آمریکا هماهنگی چندانی نداشت. گروه‌های محافظه‌کار آمریکایی نیز‌ ترامپ و اندیشه‌اش را انعکاس ناکارآمدی ساختار حزبی و فرآیندهای انتخاباتی می‌دانند. به همین دلیل است که‌ ترامپ با طیف گسترده‌ای از مخالفینی روبه‌روست که بخش قابل‌توجه آنان را محافظه‌کاران، دموکرات‌ها و لیبرال‌ها تشکیل می‌دهند. در دوره‌های انتخاباتی گذشته، عموما گروه‌های محافظه‌کار در برابر گروه‌های اجتماعی دموکرات صف‌آرایی می‌کردند.
در انتخابات نوامبر 2016 می‌توان نشانه‌هایی از رویارویی نخبگان حزب جمهوریخواه و گروه‌های محافظه‌کار را با‌ ترامپ مشاهده کرد. چنین فرآیندی نشان می‌دهد که‌ ترامپ دارای مخالفین جدی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و حزبی است. ‌همان‌ گونه‌ که‌ ترامپ دارای پایگاه اجتماعی متنوع و فراگیر است، مخالفین متنوعی را نیز فراروی خود خواهد داشت. شاید بتوان ظهور‌ ترامپ را نشانه‌ای از انحطاط در هویت حزبی و نسلی در آمریکا دانست‌؛ هویتی که تحت‌تاثیر موج‌های نخبه‌گرایانه شکل گرفته و تلاش دارد تا از فردی حمایت کند که با ساختار نخبه‌گرا و محافظه‌کار آمریکا هماهنگی چندانی ندارد.
پدیده‌ ترامپ نشان داد که نیروهای سیاسی جدید در قرن 21 می‌توانند از فضای حاشیه وارد روند رقابت‌های سیاسی شوند. جسارت، اعتمادبه‌نفس، تحرک و انگیزه کنش در شرایط رقابتی را می‌توان به‌عنوان زیرساخت‌های ظهور پدیده‌ای همانند‌ ترامپ در جامعه و ساختار سیاسی ایالات‌متحده دانست. واقعیت آن است که‌ ترامپ از تیزهوشی لازم برای نقش‌یابی سیاسی و جلب افکار‌عمومی برخوردار است. به‌دلیل تیزهوشی سیاسی است که‌ ترامپ از ژانرهای متفاوتی برای تبیین رویکرد خود بهره می‌گیرد. طبعا چنین افرادی دارای مخالفینی در درون حزب و ساختار اجتماعی آمریکا خواهند بود.

3. رویکرد مبتنی بر تداوم همکاری‌های
چندجانبه‌ ترامپ در محیط منطقه‌ای
محیط منطقه‌ای خاورمیانه و آسیای شرقی با نشانه‌هایی از بحران همراه است. دونالد‌ ترامپ در 30 ژانویه 2017 توانست توافق منطقه‌ای با پادشاه عربستان در ارتباط با چگونگی ایجاد منطقه امن در سوریه و یمن را فراهم سازد. چنین رویکردی نشان می‌دهد که بخشی از الگوهای سیاست خارجی و منطقه‌ای باراک اوباما می‌تواند مشابهت‌های الگویی و کارکردی با سیاست خارجی و امنیتی‌ ترامپ داشته باشد‌؛ اگرچه الگوی تحلیل بسیاری از کارشناسان سیاسی نسبت به رفتار‌ ترامپ متفاوت با چنین روایتی بوده است.
پیروزی دونالد‌ ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به‌عنوان «شوک انتخاباتی» و «زلزله سیاسی» سال 2016 محسوب می‌شود. بسیاری از رسانه‌ها و تحلیلگران تلاش دارند تا نشان دهند ‌ترامپ الگوی جدیدی از رفتار سیاسی و سیاستگذاری راهبردی را در دستورکار قرار خواهد داد. واقعیت‌های سیاستگذاری راهبردی بیانگر آن است که تغییر در روسای‌جمهور آمریکا تاثیر چندانی بر روندهای سیاست خارجی ایالات‌متحده به‌جا نمی‌گذارد. تغییرات بیش از آنکه ماهیت راهبردی داشته باشد، براساس نشانه‌هایی از سلیقه سیاسی و در چارچوب قواعد ساختاری تعریف و اجرا می‌شود.
در نگرش تداوم و تغییر سیاست خارجی آمریکا الگوی رفتاری‌ ترامپ معطوف به سیاست حفظ وضع موجود خواهد بود. بر مبنای چنین نگرشی، برخی از موضوعات سیاست خارجی و راهبردی آمریکا که در دوران باراک اوباما شکل گرفته، با جهت‌گیری‌های نسبتا مشابهی ادامه خواهد یافت.
پایگاه خبری تحلیلی مثلث
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔 @politickaraj
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
‍ ‍ ‍ کانال علوم سیاسی⇱ ڪلیــڪ ڪنید