اصطلاح انقلاب مخملی یا رنگی در سال­های بعد از فروپاشی شوروی، خصوصا‌ در اوایل قرن بیست و یکم به یکی از کلید واژه­های تحولات سیاسی د

اصطلاح انقلاب مخملي يا رنگي در سال­هاي بعد از فروپاشي شوروي، خصوصاً‌ در اوايل قرن بيست و يكم به يكي از كليد واژه­هاي تحولات سياسي در عرصه جهاني تبديل شد. politickaraj@
فروپاشي نظام دو قطبي و تجزيه كشورهاي چند مليتي از قبيل اتحاد شوروي و يوگسلاوي زمينه را براي تغييراتي در ساختار سياسي كشورهاي به جا مانده از نظام­هاي اقتدار طلب پيشين فراهم كرد. با توجه به اينكه اكثر كشورهاي تازه استقلال يافته ميراث دار نظام كمونيستي سابق بودند، در اكثر موارد همان نخبگان سياسي دوران كمونيسم به قدرت مي­رسيدند. در اين بين، مخالفان وضع موجود كه نيروهاي طرفدار غرب بودند با استفاده از نارضايتي مردم و ايجاد ارتباط با مراكز سياسي و تحقيقاتي كشورهاي غربي، خصوصاً‌ آمريكا اقدام به بسيج سياسي مردم در جهت اهداف و برنامه­هاي سياسي خود مي­كردند و توانستند در تعدادي از كشورهاي بازمانده از بلوك كمونيست به قدرت برسند.

از جمله اين كشورها مي­توان به اوكراين، گرجستان، قرقيزستان و صربستان اشاره كرد كه انقلاب­هاي رنگي در آنها اتفاق افتاد و نيروهاي طرفدار غرب در آنها به قدرت رسيدند. politickaraj@