روش شناخت احکام و گزاره‌های اخلاقی

روش شناخت احکام و گزاره هاي اخلاقي

https://telegram.me/politickaraj
1) شناخت اوامر و فرمان هاي اخلاقى از طریق شناخت مبادى و شرایط حاکم بر آنها به سهولت ممکن است، همان گونه که ابطال آنها از طریق شناخت واقعیاتى که مانع اجراى آنها و در نتیجه لغو بودن آنها مى‏شود امکان‏پذیر است.

2) درک گزاره‏هاى ارزشى اخلاقى، به خاطر مضمون توصیفى و خبرى آنها از راه استدلال ممکن است، اما به خاطر این قاعده بدیهى منطقى که نتیجه یک استدلال باید به گونه‏اى در مقدمات آن استدلال حضور داشته باشد، این استدلالها، به شرطى از نظر منطقى معتبرند که از گزاره‏هاى غیر ارزشى و گزاره‏هاى ارزشى ترکیب شده باشند. براى مثال، خوبى و بدى که در نتیجه این استدلال براى موضوعى اثبات مى‏شود باید در مقدمات آن حضور داشته باشد و این امر مستلزم وجود یک یا چند گزاره بدیهى اخلاقى است که باید یا خوبى نخستین یا بدیهیات عقل عملى نامیده مى‏شوند.

این تحلیل نشان مى‏دهد که نفى بداهت همه گزاره‏هاى اخلاقى مقرون به صواب نیست و ادعاى نیازمندى همه آنها به استدلال به شکاکیت اخلاقى خواهد انجامید. گزاره‏هاى بدیهى اخلاقى از راه شهود عقلانى به دست مى‏آیند. مثلا اگر گزاره «عدل خوب است‏» را در نظر بگیریم و تلاش کنیم که خوبى را از عدل جدا کرده و موردى را فرض کنیم که در آن عدل خوب نباشد، تلاش ما با شکست رو به رو خواهد شد. این امر نشان مى‏دهد که شک موقت و ابتدایى در خوبى عدل، دلیل نیازمندى آن به استدلال نیست; چنین شکى در سایر گزاره‏هاى بدیهى نیز ممکن است، و راه رفع آن این است که ذهن را در شرایطى قرار دهیم که صدق این گزاره‏ها را درک کند. این سخن تعبیر دیگرى است از گفته دانشمندان علم اصول در این مورد; آنان مى‏گویند خوبى عدل ذاتى است و براى انتزاع آن نیازى به انضمام هیچ حیثیت تعلیلى یا تقییدى به عدل نیست. عقل وقتى خود عدل را، صرف‏نظر از همه اغیار، در نظر مى‏گیرد مى‏بیند که عدل خوب است.
بنابراین وجود باید نخستین یا خوبى نخستین یا بدیهیات عقل عملى را باید پذیرفت; و صرف بدیهیات عقل نظرى براى اثبات گزاره‏هاى اخلاقى (حکمت عملى) کافى نیست. اما این باید نخستین نمى‏تواند فرمان الهى و باید و نباید و حسن و قبح شرعى باشد; این توجیه، حلال مشکل نیست و چنین امورى نمى‏توانند به عنوان باید یا خوبى نخستین معرفى شوند. زیرا خوبى فرمانها و بایدها و نبایدهاى شرعى و بایستگى پیروى از آنها نه بالذات است و نه با شهود عقلانى درک مى‏شود و لذا نیازمند استدلال و تعلیل به بایدى دیگر است.

دكتر ابوالقاسم فنايي