❞ اولین کانال علمی دانشـجویان رشته عـلوم سیـاسی : #آموزشی_سیاسی #مفاهیم_سیاسی #مقالات_سیاسی #کلیپهای_سیاسی ❞ پرداختن به تمامی مقاطـع : #کارشـناسـی ➤ #کارشـناسی_ارشـد ➤ #دکـتری ➤ ● مدیر کانال : علی عمرانی - دانشجوی علوم سیاسی 「 @Aliomrani100 」
روش شناخت احکام و گزارههای اخلاقی
روش شناخت احکام و گزاره هاي اخلاقي
https://telegram.me/politickaraj
1) شناخت اوامر و فرمان هاي اخلاقى از طریق شناخت مبادى و شرایط حاکم بر آنها به سهولت ممکن است، همان گونه که ابطال آنها از طریق شناخت واقعیاتى که مانع اجراى آنها و در نتیجه لغو بودن آنها مىشود امکانپذیر است.
2) درک گزارههاى ارزشى اخلاقى، به خاطر مضمون توصیفى و خبرى آنها از راه استدلال ممکن است، اما به خاطر این قاعده بدیهى منطقى که نتیجه یک استدلال باید به گونهاى در مقدمات آن استدلال حضور داشته باشد، این استدلالها، به شرطى از نظر منطقى معتبرند که از گزارههاى غیر ارزشى و گزارههاى ارزشى ترکیب شده باشند. براى مثال، خوبى و بدى که در نتیجه این استدلال براى موضوعى اثبات مىشود باید در مقدمات آن حضور داشته باشد و این امر مستلزم وجود یک یا چند گزاره بدیهى اخلاقى است که باید یا خوبى نخستین یا بدیهیات عقل عملى نامیده مىشوند.
این تحلیل نشان مىدهد که نفى بداهت همه گزارههاى اخلاقى مقرون به صواب نیست و ادعاى نیازمندى همه آنها به استدلال به شکاکیت اخلاقى خواهد انجامید. گزارههاى بدیهى اخلاقى از راه شهود عقلانى به دست مىآیند. مثلا اگر گزاره «عدل خوب است» را در نظر بگیریم و تلاش کنیم که خوبى را از عدل جدا کرده و موردى را فرض کنیم که در آن عدل خوب نباشد، تلاش ما با شکست رو به رو خواهد شد. این امر نشان مىدهد که شک موقت و ابتدایى در خوبى عدل، دلیل نیازمندى آن به استدلال نیست; چنین شکى در سایر گزارههاى بدیهى نیز ممکن است، و راه رفع آن این است که ذهن را در شرایطى قرار دهیم که صدق این گزارهها را درک کند. این سخن تعبیر دیگرى است از گفته دانشمندان علم اصول در این مورد; آنان مىگویند خوبى عدل ذاتى است و براى انتزاع آن نیازى به انضمام هیچ حیثیت تعلیلى یا تقییدى به عدل نیست. عقل وقتى خود عدل را، صرفنظر از همه اغیار، در نظر مىگیرد مىبیند که عدل خوب است.
بنابراین وجود باید نخستین یا خوبى نخستین یا بدیهیات عقل عملى را باید پذیرفت; و صرف بدیهیات عقل نظرى براى اثبات گزارههاى اخلاقى (حکمت عملى) کافى نیست. اما این باید نخستین نمىتواند فرمان الهى و باید و نباید و حسن و قبح شرعى باشد; این توجیه، حلال مشکل نیست و چنین امورى نمىتوانند به عنوان باید یا خوبى نخستین معرفى شوند. زیرا خوبى فرمانها و بایدها و نبایدهاى شرعى و بایستگى پیروى از آنها نه بالذات است و نه با شهود عقلانى درک مىشود و لذا نیازمند استدلال و تعلیل به بایدى دیگر است.
دكتر ابوالقاسم فنايي