➖بخش چهارم:

➖بخش چهارم :

خوب این وضع قابل قبول نمی تواند باشد وحتما باید جلوی مشارکت را گرفت اما چگونه کشور های غربی خودشان درابتدا با حق مالکیت این کاررا می کردند یعنی حق رای محدود بود به مردانی که حد مشخصی از مالکیت را داشتند یا میزان معینی از مالیات را می دادند این رویکرد نه عقلا قابل پذیرش است نه برای دنیا امروز مطلوب وکارا ونگارنده این متن هم چنین چیزی را مدنظرندارد چرا که خودصاحبان سرمایه از وضع موجود سود می برند که در داستان یارانه ها بدان اشاره شد درایران روزانه بیست میلیون لیتر سوخت قاچاق میشود خوب چقدرازاین سوخت قاچاق توسط فرودستان و طبقه متوسط صورت می گیرد ؟!؟من فکر می کنم مقدار اندکی ومعتقدم بیش ترسود این قاچاق بازهم به جیب فرادستان می رود پس نمی توان این گله را به خود آقا گرگه سپرد به جای توصیه ثروتمندان آمریکایی و انگلیسی من توصیه فیلسوفان یونان را می پسندم علل الخصوص سقراط جان کلام سقراط این است که همان طور که همه نمی توانند عمل قلب باز انجام بدهند سیاست هم فن وهنر وعلمی است که بایدبرعهده کسانی قرار بگیرد که برای این کار آموزش دیده اند امسال دیدیم که جوانی از منطقه محروم سیستان توانست رتبه ۲کنکورعلوم انسانی را کسب کند پس به نظر من محدود کردن انتخابات با برگزاری یک کنکور عادلانه ترین روشی است که می توان اتخاذ کرد برای محدود کردن مشارکت برگزاری یک کنکور با رشته هایی مثل فلسفه اقتصاد الهیات علوم اجتماعی ارتباطات سیاست تا کسانی بتوانند رای بدهند که اولیات لازم برای درک مسائل را دارا باشند سال های ۹۲تا ۹۶را درنظربگیرید حجم نقدینگی دوبرابر شده بود وامروز این رقم بیش از سه برابر شده خوب هرکسی اندکی اگر اقتصاد بلد می بود می توانست بداند در دوردوم قیمت ها این چنین افزایش پیدا خواهد کرد ولی یک سوال چه شد که نزدیک به ۲۴میلیون نفر به پای صندوق رفتند ورای دادند ؟!؟از طرف دیگر رقبایی بودند که وعده کارانه ماهی چهارصدهزار تومنی می دادند ومی گفتند سالانه یک میلیون خانه خواهند ساخت آن ها هم ۱۶میلیون رای آوردند در حالی که کمی اقتصاد دانستن بی بنیادی این وعده ها رانیز آشکار می کرد اما سوال این است چگونه بااین وعده های سست وبی پایه چهل میلیون رای به دست آورند چگونه این خودکشی دسته جمعی ممکن است ؟!؟شاید عده ای بگویند تقلب شده و مثلا تعداد رای دهندگان چهار میلیون بوده من تجربه خودم را می گویم من به هیچ یک از کاندیداهای ریاست جمهوری رای ندادم اماصبح زود رفتم که برای انتخابات شورای شهر رایم را به صندوق بی اندازم یکی از هم وطن های مسیحی و چندین وچند فعال اجتماعی وحقوق کودک با وجود اینکه هنوز صندوق رای باز نشده بود من دوساعت منتظر ماندم پس من نمی توانم دست کاری عظیم در میزان آرا را قبول کنم حقیقت این است که ما در سال ۹۶ دسته جمعی با جهل نسبت به اولیات علم اقتصاد وروان شناسی وعلوم اجتماعی دست به خود کشی زدیم وکسی مقصرنبود جز خود ما مردم در ۸۸ هم همین کار را کردیم احمدی نژاد بیست وچهار میلیون رای آورد درست با همان مکانیزم های ۹۶ پس ما نیاز داریم انتخابات را محدودکنیم و با توجه بهبود درنتایج آن کنکوری که برگزار می شود میزان مشارکت را تدریجا گسترش دهیم اگر نتایج بهبود را نشان داد دادن حق رای همگانی بدون تکلیف در مرتبه اول خیانت به آن کسانی است که از بدیهیات علوم اجتماعی واقتصادی نا آگاه هستند کسانی که در ۹۶ به پای صندوق ها رفتند وبه روحانی رای دادند امروز کاملا به ضد اجتماع وبه ضدخود تبدیل شدند کماکان اشتباه خود را کتمان می کنند وتقصیررا برگردن شورای نگهبان می اندازند حال انکه اگر شورای نگهبان نمی بود ای بسا آقایان وخانم ها به کسانی رای می دادند که کشور را به جنگ می کشاند طرح این نوشته این است که شورای نگهبان برای انتخابرسوندگان مناسب باشد یا نه وجود یک شورای نگهبان برای انتخاب کنندگان که همان کنکور است حتما وقطعا لازم وواجب است