تو این کشور مفهوم «سیاستگذاری» معادل شده با «یکدست کردن»، «هم شکل کردن» و «به هنجار کردن»

تو این کشور مفهوم «سیاستگذاری» معادل شده با «یکدست کردن»، «هم شکل کردن» و «به هنجار کردن». گویا آنچه موضوع سیاستگذاری های نادرست سیاستگذاران متفاوت این کشوره، موجود یا ابژه ای خنثی و بی معنا و فاقد هر گونه تنوع و تکثر است که میشه به راحتی با یک دستور و بخشنامه و آیین نامه آن را تبدیل به موجود دلخواه سیاستگذاران کرد. این یکی از ساده ترین درس های فیلسوفان، بویژه هگل، برای ما است که زندگی یعنی مجموعه تناقض ها و تنوعات. نمی توان به این سادگی در همه جا دست به «یکسان سازی» زد و جامعه و بخش های متفاوت آن را «آیین نامه ای» اداره کرد. جامعه بیشتر از جنس متنی است که باید خوندش و معنای آن را فهمید و با آن گفتگو کرد تا اینکه شبیه به خمیری بیصدا باشه که بتوان اونو به هر شکلی در آورد. افتضاح این ماجرای یکسان سازی الان به دانشگاه و رشته های علمی دانشگاهی رسیده که گویا قراره رشته ها هم «بومی» بشن و استادان همگی «ثروت آفرین» و علوم همگی بشن «بنگاه پول چاپ کنی». سیاستگذارانی که از «اقتصاد دانش بنیان» حرف می زنند بهتره قبل از هر چیز خودشون «سیاستگذاری دانش بنیان» را یاد بگیرن که اولین درسش اینه جامعه موجودی قابل دستکاری و همگن سازی نیست. اگر قرار است علوم در این کشور کاری بکنن و مثلا به تولید ثروت بپردازن، این موضوع باید توسط خود گروه های علمی و استادان تبدیل به یک گفتمان و اندیشه بشه و بعد مقتضیات اجرایی و مادی خودش را برنامه ریزی کنه نه اینکه از بالا و دستوری نظم ذهنی همه استادان را به هم ریخت و آن ها را ناخواسته به سمت نابودی و فساد علمی پیش برد.سیاستگذاری علمی یعنی «مدیریت در علم» نه «مدیریت بر علم».
👇❅ೋ❅◆❅❅👇
@politickaraj
👆❅ೋ❅◆❅❅👆