🔍 شاخص‌های کلیدی در یک کشور

🔍 شاخص های کلیدی در یک کشور

🖋 رضا میرزایی ؛ کارشناسی ارشد روابط بین الملل


امروزه دیگر در کنار روش های سیاسی تحلیلی – نظری (بیشتربا متغیرهای کیفی) ، الزام در نظر گیری شاخص های کمی نیز مهم تلقی می شود، وحتی به نظر می رسد لبه محاسبات لوژیکال وزن قابل توجهی در تصمیم گیری های سیاسی پیدا نموده است. به عنوان نمونه اینکه آیا ایالات متحده امریکا در وضعیت بسیار مطلوبی برای ارتباط اقتصادی و علمی قرار دارد؟ ، ویا اینکه شاخص های رو به رشد جمهوری خلق چین می تواند چشم انداز واضحی بر حفظ روابط با این کشور در چارچوبی آتی نگر را تایید نماید؟ ، بواسطه " شاخص ها " قابل درک و پاسخ یابی است. دامنه و عناوین این شاخص ها طیف گسترده ای دارند: مثلا در شاخص اقتصادی بازارها، تولید ناخالص ملی، کار، قیمت ها، پول، تجارت، دولت ، مصرف کننده ، مسکن سازی، مالیات، رفاه و بهداشت ، آب و هوا ....
شاید بتوان گفت یکی از راهکار های تمرکز بر حرکت در راه توسعه بطور اعم توجه به شاخص های اقتصادی است ، این تمرکز، گروه هدف دارد که یکی از بزرگترین و تاثیر گذار-پذیرترین گروه آن " مردم " و فعالین صحنه اقتصاد در دل آن هستند. در اصل باید بواسطه راهکار هایی تجسم میزان عقب ماندگی یا کند روی اقتصادی مقایسه ای در حالتی رقابتی به تصویر کشیده شود و بخش قابل توجهی از تمرکزات رسانه ای روی این موضوع قرار گیرد. به عنوان نمونه رسانه ملی (که البته گله مندی نسبت به آن کم نیست!) نمی تواند با صرف نشان دادن چند کارخانه ، یا گلخانه ، یا کارگاه کوچک و... تمایلات اقتصادی بزرگ را در مردم بارور نماید!
پس می توان گفت شاخص های اقتصادی جزو شاخص های کلیدی است. یا مثلا قدرت نظامی هم یک شاخص کلیدی محسوب می شود ، که در کمیت و کیفیت سلاح ها ، قدرت هسته ای!، عوامل جغرافیایی، انعطاف پذیری لجستیکی، ....، نیروی انسانی، متحدان، عضویت در پیمان های نظامی ... جستجو می شود.
درک ارتباط شاخص های کلیدی در حفظ ارتقا یکنواخت بسیار مهم است! بهر حال کشورها دارای قدرت بهره برداری محدود از منابع خود هستند، (کشور ما محدودیت بین المللی هم دارد) و اینجا درک ارتباط میان تخصیص منابع به مولفه های تاثیر گذار در شاخص های کلیدی ، نمایان تر می شود. به عنوان نمونه تکیه بر ابعاد نظامی تحت راهبرد خاص! و نبود منابع کافی ، میتواند روش های غیر متعارف تامین منابع و ایجاد ساختارهای غیر شفاف، (که البته پتانسیل فساد هم می تواند داشته باشد!) را کلید بزند. در اصل سیاستمدار بایستِ به خوبی تشخیص دهد که در شرایط موجود توجه به کدام شاخص کلیدی را در اولویت قرار دهد. این موضوع بسیار مهم است. با توجه بیشتر یا بنیادین به برخی شاخص های کلیدی ، می توان به نتایج مضاعف در آینده نه چندان دور در تمام شاخص ها دست یافت. حال که ما شرقی شده ایم! ، شاید بتوان گفت چین الگوی خوبی برایمان است! در اصل امروز است که چین در اوج حرکت شاخص های اقتصادی به ساخت ناو هواپیما بر غول پیکر می اندیشد! ، و نه دیروز! البته الگوهای دیگری مثل مالزی هم وجود دارد که بر محور قدرت طلبی خیلی تاکید نداشته است! بهر حال در قدرت طلبی ، طبیعی است که بیشتر با قدرت ها مواجه خواهیم شد، و بنابراین مستوجب پرداخت هزینه های سنگین تری خواهیم بود، چرا که در این شاخص در جایگاه بسیار پایین قرار داریم (در میان 133 کشور جمهوری اسلامی ایران از لحاظ قدرت نظامی و تسلیحاتی در رتبه بیست و یکم قرار دارد)، و البته تجربه هم داشته ایم! البته اگر کشوری بتواند در سلسله مراتب قدرت جایگاه خود را ارتقا جدی دهد ، چندان هم بد نیست! اما قبل از آن باید دید شاخص های کلیدی اش در چه حد و توازونی قرار دارد!؟ ، و البته چه راهکاراجرایی مناسب تر است؟ این چیزی است که کارشناس سیاسی یا تیم مرتبط و مسئول باید تعیین نماید، که همین ها هم نبایستی نگرش تک بعدی در ذهن داشته باشند و مثلا مبارزه یا مقاومت را الگوی ثابت ذهنی سازند. این الگو به تدریج (ونه در طولانی مدت) فرسایشی و شکننده خواهد بود! به عنوان نمونه دیپلماسی هم می تواند قدرت آور باشد و هم در برگیرنده آرمان باشد، البته به شرطی که عموم مردم نسبت به آن هم نگرش باشند، محیط سالم باشد!، و البته شروط دیگر. نکته اینکه با داشتن تریبون حرف زدن از طرف مردم کاری ندارد!!، و ممکن است قانونی هم باشد، اما چون معیارهای سنجش مقطعی شاخص های کلیدی به وضوح وجود ندارد،اختلال محتمل است، احتمال تغییر عقیده (مردم) و تعارض های تفسیری ،ارتباطی و تصمیم گیری وجود دارد!!

@politickaraj