وجودرابط.. ⭕️ رابطه ذاتى بین فعل و علت فاعلى

وجودرابط

⭕️ رابطه ذاتى بين فعل و علت فاعلى

حكما گفته ‏اند كه ميان فعل و فاعلش كه عنوان #معلول و #علت را دارند سنخيتى وجودى و رابطه‏ اى ذاتى است كه با آن رابطه وجود عمل طورى جلوه مى ‏كند كه گويا يك مرتبه نازله و درجه ‏اى پائين‏تر از وجود فاعل است، همچنين يعنى #سنخیت و رابطه مذكور و به عكس وجود فاعل را چنان جلوه مى ‏دهد كه گويا مرتبه عاليه ‏اى از وجود فعل است، بلكه بنا بر #اصالت_وجود و #تشکیک آن نيز، مطلب از همين قرار است.

به اين بيان كه گفته ‏اند اگر ميان #فعل كه معلول است و #فاعل كه علت است هيچ ارتباط و مناسبتى ذاتى و خصوصيتى واقعى كه اين فعل را مختص آن فاعل و آن فاعل را مختص اين فعل كند وجود نداشت می بایست نسبت فاعل به فعلش با نسبت او به غير آن فعل برابر باشد، همچنين نسبت فعل به فاعل و غير فاعل يكسان باشد، و بنا بر اين ديگر معنا ندارد كه فعلى را به فاعل معينى نسبت دهيم.


وجود رابطه و سنخيت بين فعل و فاعل از نظر قرآن‏

نظير اين #برهان در معلول بالنسبة به سائر علل جريان داشته اثبات می کند كه ميان علت‏ها و معلولها نيز سنخیت و رابطه وجود برقرار است، و علت فاعلى از آنجايى كه اقتضا دارد وجود معلول را و وجود دهنده آن است:
ذات نايافته از هستى بخش‏
كى تواند كه شود هستى‏ بخش‏

ناگزير بايد خودش واجد كمال وجودى معلول باشد، و همچنين معلول ممثل و مجسم كننده وجود علت باشد (البته در مرتبه نازله ‏اى).

همين معنا را مرحوم #صدرالمتالهین به وجهى دقيق و لطيف‏تر بيان فرموده، و آن اين است كه معلول در هست شدن محتاج علت فاعلى است و ذاتش وابسته و مربوط به آن است، و با اينكه اين فقر جزء ذات معلول است ديگر معنا ندارد كه از مرحله ذاتش عقب افتاده و بعد از وجود آن پيدا شود، و جداى از هم باشند، چه در چنين صورتى ذات معلول، بی نیاز از علت، و خود مستقل از آن می بود، و در چنين فرضى ديگر معلول نبود، و اين خود خلاف فرض است، چون فرض ما معلول بودن معلول است، پس وقتى ذات معلول جداى از فقر نبوده، و فقر عين ذاتش شد پس از وجود جز وجودى رابط و غير مستقل بهره ‏اى ندارد، و وجودش عين ربط با علت است، و آن استقلالى كه آدمى در بدو نظر در وجود او می بیند در حقيقت استقلال او نيست، بلكه استقلال علت او است كه در او مشاهده می کند،
پس بنا بر اين وجود معلول از وجود علت خود حكايت نموده و آن را در همان حدى كه خود از وجود دارد مجسم می سازد.

دقت در آيات قرآنى ترديدى براى انسان باقى نمی گذارد كه #قرآن كريم موجودات را با همه اختلافى كه در نسخه آنها و در نوع آنها وجود دارد آيات خداى تعالى دانسته كه #اسماء و #صفات او را مجسم می سازند،
و هيچ موجودى نيست مگر آنكه هم در اصل وجودش و هم در هر جهتى از جهات كه در وجودش فرض شود #آیت خداى تعالى و اشاره كننده به ساحت عظمت و كبريايى اوست، و آيت كه به معناى علامت يعنى دلالت كننده است، از جهت اينكه آيت است وجودش وجود مرآت و آينه ‏اى است كه فانى در صاحب آيت است و بى او استقلال ندارد زيرا اگر در وجودش يا جهتى از جهات وجودش مستقل می بود ديگر از اين جهت آيت و نشانگر و دلالت كننده به سوى او نبود و اين خلف فرض است زيرا فرض كرديم كه وجود موجودات و تمامى جهات وجودشان آيات خدايند.
بنا بر اين موجودات از اين جهت كه مخلوق اويند افعال او هستند، افعالى كه با هستى خود و صفات هستى خود هستى خداى را حكايت می کنند، صفات علياى او را نشان می دهند،

و اينكه گفتيم فعل هميشه هم سنخ فاعل است همين معنا است نه اينكه فعل واجد هويت فاعل بوده و مانند حقيقت ذات او باشد، زيرا اين حرف با بداهت و ضرورت مخالف است.


📚 علامه #طباطبایی ، ترجمه #تفسیر #المیزان ؛ سوره اسراء – ذیل آيات ۸۳و۸۴
https://telegram.me/politickaraj