‌‎. ✅چرا علوم انسانی حضور زنان را پذیراتر است؟. —---------------------------

‌‎
✅چرا علوم انسانی حضور زنان را پذیراتر است؟
—---------------------------
مولف : پیتر مندلر/ مترجم : محمدحسین کازرون

استادان دانشگاه از «بحران در علوم انسانی» نگران‌اند؛ اما تعداد کسانی که درحال‌تحصیل در این حوزه هستند، به‌خصوص زنان، از هر زمان دیگری بیشتر است. تنها طی چند نسل گذشته، تحصیلات دانشگاهی دستخوش تغییرات عمده‌ای شده است.
ایان — علوم انسانی در بحران به سر می‌برد. این موضوع عقیدۀ درست و متعارف تلقی می‌شود. درحقیقت، توجه به مسئلۀ «بحران علوم انسانی» به‌قدری بوده است که کمتر کسی دربارۀ اصلِ وجودِ چنین بحرانی، تردید به خود راه می‌دهد. تنها طی چند نسل گذشته، تحصیلات دانشگاهی دستخوش تغییرات عمده‌ای شده است. نتیجۀ این تغییرات، افزایش شایان توجه ورودی‌های هجده‌ساله به دانشگاه بوده است. این نه‌تنها در ایالات متحده، بلکه در اغلب کشورها منجر به افزایش چشمگیر جمعیت مطلق دانشجویان شده و درنتیجه، ترکیب جمعیتی دانشجویان ازلحاظ طبقه، جنسیت، قومیت و سایر مشخصه‌های کلیدی، تغییرات شگرفی کرده است. در هر نسلی، پیش‌بینی مفسران و انتظارِ سیاست‌گذاران حاکی از آن بوده است که علوم انسانی با هجمۀ رویکرد سودگرایانه، شغل‌محور و فناوری‌محور روبه‌رو خواهد شد؛ اما چنین چیزی اتفاق نیفتاد.

طی نیم‌قرن گذشته، نسبت جمعیت دانشجویان علوم انسانی در دنیای انگلیسی‌زبان، تغییر چندانی نکرده است. بااین‌وجود، چنان‌که انتظار هم می‌رفت، ساختار جمعیتی دانشجویان در ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا دستخوش نوسانات و تغییرات مهمی شده است که مهم‌ترین آن‌ها افزایش جمعیت زنان دانشجو است. تصویر خامِ این تغییرات، بدین‌گونه است: در سال ۱۹۷۱، تعداد دانشجویان علوم انسانی از دانشجویان رشته‌های بازرگانی بیشتر بود؛ اما حالا این نسبت، معکوس شده است. این در حالی است که در سال ۱۹۷۱ تنوع رشته‌های بازرگانی پنجاه‌درصد بیشتر از رشته‌های علوم تجربی بود؛ اما حالا این رقم به ۲۵۰درصد رسیده است.

بنابراین، از سال ۱۹۷۱ به‌این‌سو، هم علوم تجربی و هم علوم انسانی درمقایسه با رشته‌های بازرگانی عقب افتاده‌اند. دراین‌میان، عقب‌افتادن علوم تجربی بیش از علوم انسانی بوده است. از دهۀ ۱۹۸۰ به این سو، از فاصلۀ میان علوم انسانی و بازرگانی کاسته شده است؛ درحالی‌که فاصلۀ میان علوم تجربی و بازرگانی همچنان روبه‌رشد بوده است. به‌علاوه، نکتۀ بسیار مهم‌تر آن است که گسترش سریع رشته‌های دانشگاهیِ مربوط به علوم انسانی در جهان طی چند نسل گذشته، به این معنا است که امروزه شمارِ مطلق افرادی که در رشته‌های علوم انسانی تحصیل می‌کنند، از هر زمان دیگری بیشتر است.

حال، سؤال این است که چرا علمای علوم انسانی نتوانسته یا نخواسته‌اند این موفقیت پایدار خود را به‌رسمیت بشناسند. ادامه مقاله ... http://bit.ly/2jjxImC

https://telegram.me/politickaraj