📃آسیب‌های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱).. 📝هادی حق پرست. کارشناس ارشد روابط بین الملل

📃آسیب های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(۱)

📝هادی حق پرست
کارشناس ارشد روابط بین الملل

فرهنگ از عوامل پایدار در سیاست خارجی کشورهاست که بسیاری از نظریه پردازان و متفکران روابط بین الملل به دلیل کیفی بودن آن و هم چنین دشوار بودن از بررسی آن طفره رفته اند. درباره نقش فرهنگ در سیاست و سیاست خارجی نظرات متفاوتی وجود دارد.

جامعه شناسی چون ماکس وبر فرهنگ را بن مایه تمامی دگرگونی های اجتماعی می داند و در عین حال حاکمیت را نیز عاملی می داند که خود فرهنگ را شکل داده و هدایت می کند و سیاست را همچون بعضی جامعه شناسان سلطه بر دیگر جوانب می داند. او معتقد است هر فرهنگی به پشتوانه یک قدرت سیاسی شکل می گیرد و پایدا می ماند. البته، در مورد نظر ماکس و جامعه شناسانی که چون او می اندیشند دو نکته وجود دارد. آنچه که او از آن یاد می کند، نه نظام ارزشی یا فرهنگ، بلکه تبلیغ است. تبلیغ ابزاری است برای حمایت از نظام سیاسی حاکم. دوم، برای تبلیغ فرهنگ و نظام ارزشی حاکمیت و قدرت سیاسی بر چه اساس و معیاری انتخاب و حمایت می شود؟قطعا بر اساس تکیه گاه مشروعیت خود، چرا که هر حکومتی بر مبنای یک نظام ارزشی و فرهنگی تشکیل شده است و در زمان حکومت خود نیز از همان فرهنگ حمایت می کند تا مشروعیت خود را حفظ کند. پس همان طر که سیاست به فرهنگ جهت می دهد، از آن نیز تاثیر می پذیرد، تکیه می کند و آن را پشتوانه خود قرار می دهد.


1_ بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران می تواند با توجه به ظرفیت های خود چندین مقوله را به گونه چندجانبه دنبال کند. ایران با ارائه صحیح و قوی تاریخ و تمدن جهانی خود در مقاطع مختلف تاریخ می تواند جایگاه مطلوبی در میان ملت ها و نظام بین الملل پیدا کند. 2_ هم چنین ایران همان طور که از نامش پیداست و پیش وند «اسلامی» را با خود دارد حتما می تواند از مذهب اسلام، نه به عنوان ایدئولوژی، بلکه به عنوان «دین» و راه و رسم زندگی و گسترش این دین با توجه به موقعیت فعلی آن در جهان و جمعیت یک میلیارد و اندی آن جایگاه خوب و مطلوب را در نظام بین الملل و ملت های جهان کسب کند. همانگونه که آمریکا با تکیه بر منطق لیبرالیسم، آموزه های اصلی این منطق شامل تجارت آزاد یا اقتصاد مبتنی بر بازار، گسترش دموکراسی در جهان، حمایت از حقوق بشر و دستیابی ملت ها به حق تعیین سرنوشت را به ابزارهای سیاست خارجی خود پس از جنگ جهانی دوم تبدیل و به تعقیب سیاست های خود در جهان پرداخته است(عراقچی، عباس و سبحانی، مهدی1391).

اولین و اساسی ترین علت عدم موفقیت نهادهای فرهنگی بین المللی همسو و همراه نبودن آنها و اختلاف نظرات در روش و تفکرات نهادهای نام برده است. وقتی مجمع تقریب مذاهب نمی تواند با سازمانی هم زبان، هم مذهب و همکار در کشور خود همکاری کند، چگونه می تواند بستر تقریب مذاهب در جهان را فراهم آورد؟ لذا فعالیت های نهادهای یادشده صرفا به یک تشریفات تبدیل می شود.

نهادهایی چون وزارت ارشاد، وزارت امور خارجه، سازمان گردشگری و حوزه هنری و صداوسیما هم در ارائه تاریخ ایران و جاذبه های گردشگری آن عاجز بودند، چرا که آنها هم دارای اتفاق نظر و وحدت نبوده و هر کدام بنا به سلیقه خود اهداف خود را دنبال کردند و به این ترتیب کار به جایی نبرده اند. برای پیش برد اهداف جمهوری اسلامی و تامین منافع ملی آن الزامی ندارد که این نهادها فرهنگی و هنری درهم ادغام شوند، بلکه می بایست هدف و استراتژی ای واحد داشته باشند و بر اساس ان پیش روند. در حال حاضر هر نهاد سلیقه و راه خود را می رود و دچار نوعی پراکندگی هستند. در هیچ کشوری چنین وضعی وجود ندارد. در هر کشور یک نهاد متولی اصلی دیپلماسی فرهنگی وجود دارد و سایر موسسات در راستا و زیر نظر آن فعالیت می کنند.

•●[I➣ @politickaraj