مدلهای کار فرهنگی.. ۱. مدل موجی:

مدلهای کار فرهنگی

۱. مدل موجی:
مجموعه کارهایی که در برهه ای از زمان می آیند و حرکت های بزرگی در راستای آن انجام میشود و مخاطب آن عموم است؛ مثل هيأت های مذهبی در ماه محرم. این کارها بطور مثال یک هفته مانده به محرم، آغاز و تا یازدهم محرم ادامه مییابد. سپس در دهه ی فاطميه و شبهای قدر دوباره شروع میشود. و یا برخی فعاليت هایی در زمينه دفاع مقدس مانند نمایشگاه، یادواره و... و یا محافل انس با قرآن از این قبيل می باشد.

۲. مدل حرفه ای:
برای این مدل، به طور پيوسته کار میکنند و تعطيلی ندارند؛ مانند برگزاری جلسات منظم اخلاق، جلسات قرآنی، جلسات هفتگی یا ماهانه حضور در منزل شهدا، حلقه های مطالعاتی، نشریه و ...
مخاطب این برنامه ها افرادی هستند که پایه تر بوده و دغدغه خودسازی داشته و از مدل بالا جذب می شوند.

٣ .مجموعه های بسترساز:
مجموعه های بسترساز خواص را پرورش میدهند و این خواص، مسئولين مجموعه های موجی و حرفه ای میشوند و به عبارت دیگر این افراد می توانند مسولين جدید در قسمت های مختلف تشکل ها و مجموعه ها شوند.


باید متناسب با مخاطب مدل را انتخاب کنيد و سعی بر این داشته باشيد تا از هر سه مدل بهره ببرید چرا که محيط ها غالبا ظرفیت هر سه مدل را دارند.
ِ
برای مثال کار مدل سوم را نمی توان برای مخاطب مدل اول انجام داد. برای مثال، ادبيات کتابی که در سطح بالای
علمی نوشته شده و یا کلام برخی علمای رده بالای علمی دارند نمی تواند عوام را جذب کند؛ چرا که آنانکه ادبيات
کلاميشان نخبه پسند است، کمتر می توانند با عموم مردم ارتباط برقرار کنند. این، قانون است. باید برای جلسات
عمومی تر، فردی را دعوت کنيم که عموم از او سود ببرند. اگر برای این مراسم، شخص نخبه ای را دعوت کنيم، مخاطب از جلسه سود نخواهند برد.
همچنين اگر برای مخاطب پيگير ، مفاهيم عميق ارائه ندهيد نيروی بالقوه
او را نيز از دست می دهيد. البته به این نکته مهم دقت داشته باشيد که قشر جوان به نسبت عموم مردم نياز به مدل نخبگانی تر دارد و دنبال مطالب تازه تر و عميق تر می باشد.

یکی از #مشکلات بزرگ کارهای فرهنگی این است که بخواهيم عموم را به سمت نخبگی بدون مدیریت ببریم. @politickaraj

برای نمونه، می بينيم عده ای دور هم جمع می شوند به و این نتيجه می رسند که هيأت به درد نمیخورد و باید حلقه ی مطالعه تشکيل دهند. هيأتی که متشکل از صد نفر بوده است، بعد از مدتی هشتاد نفره می شود. بعد از شش ماه، شصت نفر،بعد ده ماه پنج نفر باقی می مانند.
این در حالی است که اگر به روش هيأتی به کارشان ادامه می دادند، دویست نفر می شدند.
صحبت این است که نخبگی کار خودش را دارد.
در کار فرهنگی نباید نقش گروه های پيشرفته را بازی کنيم.
برای مثال، گروه هایی بودند که برای پيشرفت مجموعه ی خود، از مجموعه های دیگر الگو برمی داشتند؛ اما همان مجموعه بعد از شش ماه تعطيل میشد. چرا؟ چون اعضای آن می خواستند نقش بازی کنند. @politickaraj