برجام و تئوریهای انقلاب.. ✍محمدعلی هژبری

برجام و تئوریهای انقلاب

✍محمدعلی هژبری

تئوریهای مختلفی برای تحلیل علل انقلابها و دگرگونیهای اجتماعی در کشورهای مختلف،وجود دارد‌.یکی از این تئوریها تئوری منحنی جِی، جيمز ديويس است.
جيمز ديويس پس از اشاره به نظرهاى متفاوت آلكسى دوتوكويل (نقش بهبودى شرايط در وقوع انقلاب) و ماركس (نقش تنزل شرايط در وقوع انقلاب) اين پرسش را پيش رو مى گذارد كه آيا انقلاب ها زمانى كه رشد اقتصادى ـ اجتماعى باشد اتفاق مى افتند،يا زمانى كه تنزل و عقب گرد باشد؟
او پاسخ مى دهد:احتمال وقوع انقلاب ها، زمانى است كه مدتى طولانى از توسعه عينى اقتصادى و اجتماعى،توسط يك دوره كوتاه مدت عقب گردِ سريع،دنبال شود.توسعه طولانى باعث افزايش انتظارات مى گردد و ركود كوتاه مدت سبب ايجاد فاصله غيرقابل تحمل بين انتظارات و دريافت ها و در نتيجه وقوع انقلاب مى شود.به تعبیر متیس،ثبات و بى ثباتى سياسى،به وضعيت فكرى در جامعه وابسته است.وجود نارضايتى، انقلاب را مى سازد نه شرايط قابل لمس.
معنای کلی این نظریه این است،شرایط خیلی بدتر نشده باشد، اما انتظارات مردم با واقعیتها، همخوانی ندارد.
رای به روحانی و" تز ارتباط با جهان" و "حل بحران سی و پنج ساله تحریم کشور از جانب قدرتهای بزرگ"،نشان از مطالبه جدی مردم برای رهایی از مشکلات اقتصادی بود.
توافق ۲۲ تیر ۱۳۹۴، امید را در مردم تازه کرد.جامعه انتظار حل مشکلات اقتصادی،حل معضل بیکاری و ازدواج جوانان،کاهش تورم اقتصادی و افزایش رفاه اقتصادی را میکشید.
شاید در این توافق،اثرات و نتایج معجزه آسایش،اغراق شده بود.حال که انتظارات بالا رفته،نه تنها همزمان با این انتظارات و امید‌،رفاه اقتصادی و معیشت مردم،رونقی نداشته،بلکه مردم با معضلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی شدیدی گریبانگیر هستند.
با مشکلات زیست محیطی،بحران بیکاری و رکود،بحران ارزی و در کُل با بحران مدیریت روبرو هستیم و اینجاست که جرقه اعتراضات و مخالفتها زده میشود.
در این وضعیت،تحولات نظام بین الملل،خاصه رویکرد دونالد ترامپ و اروپا در ارتباط با برجام، مساله خروج از برجام و تحریمهای جدید در حوزه موشکی و حقوق بشر و مجموعه سپاه‌، هم به بیهوده بودن انتظارات و مطالبات مردم دامن زده است.
اگر این امید ایجاد نمیشد، آستانه تحمل جامعه بسیار بالاتر از اینها بود.
وضعیت فعلی جامعه شبیه داستانی است که همه ما از نوجوانی ان را به خاطر داریم.
"شاه،شخصِ بی خانمانی را در کوچه های شهر دید که لباس گرمی به تن ندارد و با شکم گرسنه،ایام میگذراند.بعد از صحبت کوتاه با او، به او قول داد که با لباس گرم و غذا، به سراغش برمیگردد.اما شاه یادش رفت.بعد از چند روز به یادش افتاد که به مَردِ بی خانمان،قول داده است.وقتی به سرعت به همان محل رفت،مرد بی خانمان را مُرده یافت. مردِ بی خانمان به اُمید دست یافتنِ فوری به غذای گرم و پوشاک‌، نتوانسته بود گرسنگی و سرما را تحمل کند."
بله،با امید به برجام و مدیریت دولت روحانی،مردمی که همین مسائل را در دولت قبل،تحمل کرده بودند، نمیتوانند بپذیرند.چرا که استانه تحملشان کَم شده است.
برجامی که خروجش هم برای برخیها، پول و برای برخیها فقر می اورد.اگر "خواب،خواب می اورد‌"، افزایش قیمت دلار،طلا،خودرو، برای پولداران پول می اورد!
نکته دیگر اینکه،همسویی بین نظام سیاسی و مردم دیده نمیشود‌.انگار نظام سیاسی به جای ارائه خدمات بر مردم،قصد دارد به اعتراضات دامن زده و به نوعی با اعصاب جامعه بازی کند.داستان فیلترینگ تلگرام در این گیرودار بسیار عجیب بنظر می رسد.امار نشان میدهد که علی رغم فیلتر تلگرام و اعمال سیاستهای مختلف همچون ضرورت استفاده ادارات دولتی و ارگانهای عمومی از پیام رسانهای داخلی،فقط یک میلیون نفر،از تلگرام خارج شده اند!
فیلتر تلگرام،پیامدی جز افزایش نارضایتی اجتماعی و در عین حال، "انحرافِ مطالباتِ اجتماعی مردم" نداشته است.
به حالِ جامعه ای باید گریست که به جایِ مطالبه ی حل مشکلات پولی و بانکی،اشتغال،رکود اقتصادی و ده ها مساله حل نشده،شعارِ"تلگرام تلگرام تلگرام"را در مواجهه با رئیس جمهور سر دهند!
اهلِ تئوری توطئه نیستم اما،آیا انحرافِ مطالبات بزرگ سیاسی اجتماعی و اقتصادی،از موضوع برجام و سیاست خارجی،از اعتبار گذرنامه و حتی موضوعات سیاسی چون فسادهای سازمان یافته اقتصادی و سیاسی برخی از مسئولین،فیشهای نجومی،بی عدالتی اجتماعی و اداری،ازادی بیان واجتماعات،شکافهای قومیتی و هویتی و عدالت قضایی و ده ها مساله دیگر، به "تلگرام"،تنزل افکار عمومی جامعه محسوب نمیشود؟
بی توجهی به بحرانهای زیست محیطی و اتخاذ تصمیمهای نابجا، به نارضایتیها در چندین استان، دامن زده است.معضلاتی که" فرانسیس فوکویاما "از ان به عنوان منشا دگرگونی اجتماعی معاصر و اینده در ایران،یاد میکند.انگار گوش شنوایی برای شنیدن این معضلات وجود ندارد.

https://t.me/mohamadalihozhabri