۲⃣۲⃣ نظریه پردازان علوم سیاسی.. ⏪ هوگو گروتیوس

2⃣2⃣ نظریه پردازان علوم سیاسی

⏪ هوگو گروتیوس

هوگو گروتیوس یا هوگو گروسیوس فیلسوف، حقوقدان، عالم علوم سیاسی، قاضی، شاعر، و نمایش‌نامه‌نویس اهل هلند بود
در سال ۱۶۰۴ میلادی رساله‌ای به نام قانون غنائم دریایی نوشت ولی این رساله چاپ نشد. لیکن در سال ۱۶۰۹ میلادی یک فصل از این رساله به نام «دریای آزاد» چاپ شد. بعد از آن در سال ۱۶۲۵ میلادی گروسیوس کتاب بسیار مهم خود به نام «حقوق جنگ و صلح» را منتشر کرد. این اثر در محافل سیاسی و حقوقی آن زمان بسیار سر و صدا کرد و شهرت زیادی برای گروسیوس به بار آورد. به نحوی که در سال ۱۶۳۵ سوئد گروسیوس را به مقام سفیر کبیر خود در فرانسه منصوب نمود.
مباحث این کتاب بسیار وسیع است و در درک تئوری‌های سیاسی و حقوقی اروپا در عهد رنسانس از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. بخش مهمی از کتاب به تئوری‌های حقوقی در سطح بین‌المللی اختصاص دارد. به همین جهت امروزه این کتاب در حقوق بین‌الملل ارزش زیادی داشته و به همین سبب نیز گروسیوس را پدر حقوق بین‌الملل نوین می‌خوانند.
کتاب حقوق جنگ و صلح از چند جهت قابل توجه است. اول در درک تئوری‌های سیاسی و نضج نظریه نوین حکومت در اروپا. از دید تئوری سیاسی گروسیوس هنوز مورد توجه زیادی است زیرا نظرات او حاوی نوعی اعتدال در تئوری سیاسی و روابط بین‌الملل می‌باشد. به عبارت دیگر چیزی میان نظریه خشن و منفعت طلبی صرف توماس هابز از یک سو و آرمان گرایی امانوئل کانت از سوی دیگر. از طرف دیگر این کتاب حاوی بنیانهای اولیه نظریه حقوق طبیعی مدرن است. هرچند گروسیوس در مجموع از الهیون محسوب می‌شود، ولی به سبب اینکه مذهب پروتستان داشت، نظرات او در جدایی برخی عناصر حقوق طبیعی از نظر غالب در کلیسای کاتولیک که برمبنای فرضیات توماس آکوئیناس بنا شده بود بسیار مؤثر واقع شده است. جمله معروف او که «محتوای قانون طبیعی حتی بر فرض عدم وجود خدا همین بود» موجب مباحث زیادی شده است. هرچند گروسیوس این جمله بعنوان مثال مطرح کرده و به هیچ عنوان قصد سکولار کردن قانون را نداشت، ولی در قرون بعدی طرفداران فرضیات لائیک از این جمله استفاده زیادی کردند.
نظرات گروسیوس در باب حقوق بین‌الملل امروزه از شهرت بیشتری برخوردار است و همانگونه که گفته شد از او بعنوان پدر حقوق بین‌الملل یاد می‌شود. اساس تئوری گروسیوس در حقوق بین‌الملل بر حقوق طبیعی استوار است. به نظر او با عنایت به اینکه ملل دنیا قانون مشترکی ندارند، لازم است همه آنها در روابط میان خود از قانون مشترک انسانها یعنی قانون طبیعی پیروی کنند. قانون طبیعی به نظر گروسیوس همان است که خداوند هنگام آفرینش بشر در سرشت هر انسانی نهاده است و لذا برای هرکس قابل کشف است. به همین جهت هرگاه همه یا اکثریت ملل بر قانون خاصی توافق داشته باشند، آن قانون معادل قانون طبیعی قرار گرفته و حاکم و ناظر بر روابط حقوقی میان ملل می‌شود. بدین ترتیب عرف رضایی میان ملل به درجه قانون بین‌الملل نائل می‌آید.
به نظر اکثر مفسرین نظرات گروسیوس در خصوص حقوق جنگ و جنگ مشروع و نحوه ورود به جنگ و اداره آن و رفتار در حال جنگ حائز اهمیت است و بسیاری از این نظرات امروزه نیز کاربرد دارد.

https://telegram.me/politickaraj