♺♺فرایند و ویژگی‌های نوسازی♺♺.. 🔁نوسازی را باید حرکت از جامعه‌ی سنتی به سوی جامعه‌ی نو دانست

♺♺فرایند و ویژگی های نوسازی♺♺

🔁نوسازی را باید حرکت از جامعه ی سنتی به سوی جامعه ی نو دانست. بر پایه ی این تعریف، تعیین کننده‌ترین جنبه‌های نوسازی سیاسی را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد:

*⃣1.« معقول شدن اقتدار سیاسی »؛ بدین معنا که بخش بزرگی از مراجع اقتدار سیاسی سنتی، مذهبی، خاندانی و قومی جایشان را به مرجع اقتدار سیاسی واحد دنیوی و ملی دهند که بر پایه ی قوانین موضوعه ی دارای سرچشمه ی انسانی، عمل می‌کند. نوسازی سیاسی بسته به آن است که حاکمیت خارجی دولت ملی، در برابر نفوذ نیروهای فراملی بایستد و حاکمیت داخلی آن در برابر قدرت‌های محلی و منطقه‌ای خودنمایی کند. این، به معنای یکپارچگی ملی و تمرکز یا انباشتگی قدرت در دست نهادهای قانون‌گذار ملی و به رسمیت شناخته شده است .

*⃣۲. « مشخص شدن کارکردها» ی سیاسی تازه و گسترش ساختارهای ویژه ی انجام دادن این کارکردها. حوزه‌های صلاحیت‌های ویژه ی حقوقی، نظامی، اداری و علمی باید از قلمرو سیاسی جدا شود و نهادهای مستقل و تخصصی با سلسله مراتب ویژه، وظایف سیاسی را به عهده گیرند. سلسله مراتب اداری باید هرچه کامل تر، پیچیده‌تر و منظبط‌تر گردد. سمت‌ها و قدرت باید هرچه بیشتر بر پایه ی شایستگی دستاورد ، و هرچه کمتر بر پایه ی وابستگی واگذار شود.

*⃣۳ . نوسازی سیاسی در گرو « مشارکت » هرچه بیشتر گروه‌های اجتماعی در سراسر جامعه در امور سیاسی در سطحی بالاتر از دهکده یا شهر و مستلزم دخالت این گروه‌ها در سیاست و ساخته و پرداخته شدن نهادهای سیاسی مدرن برای سازمان دادن به این مشارکت است .
از دید هانتینگتون، نوسازی همواره با از هم‌گسیختگی نظام سیاسی سنتی، سست شدن رشته ی گروه‌بندی‌های اجتماعی و سیاسی، کاهش وفاداری به مراجع اقتدار سنتی، رویارویی رهبران دنیوی و مذهبی با یکدیگر، پاگرفتن خانواده ی هسته‌ای در برابر خانواده ی بزرگ، کشمکش ارزش‌های کهن با ارزش‌های نو، پیدایش شکاف میان شهر و روستا، ازخودبیگانگی، بی‌هنجاری و بی ضابطگی، پدیدآمدن آرزوها و نیازهای تازه و… همراه است که بر سر هم، به از هم پاشیدگی نهادهای سنتی و نابسامانی‌هایی از دیدگاه روان شناختی و بی‌هنجاری می‌انجامد. یک جامعه ی سنتی منابع بالقوه‌ای برای هویت و همگرایی دارد. برخی از این منابع ممکن است در فراگرد نوسازی نابود شود. از این رو، انقلاب‌ها هنگامی پیش می‌آیند که نوسازی در همه ی زمینه‌ها، جز حوزه ی سیاسی صورت گیرد. به سخن دیگر، برای آن که یک نظام سیاسی با موفقیت از پس نوسازی برآید، باید نخست سیاستی بنیاد کند که بر پایه ی آن، اصلاح اجتماعی و اقتصادی را با عمل دولتی به پیش برد؛ دوم این که نظام سیاسی باید بتواند نیروهای برآمده از نوسازی را به شایستگی به درون نظام جذب کند؛ سوم این که باید آگاهی اجتماعی تازه‌ای به عنوان پیامد نوسازی پدید آورد. بدین سان، نوسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیش از هرچیز در گرو نوسازی سیاسی یعنی برپاداشتن نهادهای سیاسی سازش پذیر، پیچیده، مستقل و منسجم است که بتوانند گروه‌های تازه را به درون خود جذب کنند و مشارکت سیاسی آنها را سازمان دهند و سپس دگرگونی‌های اجتماعی و اقتصادی را به پیش برند.
هانتینگتون، ساموئل . سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی .
https://telegram.me/politickaraj