اما سرانجام در دهه ۱۹۳۰ آمریکا نیز دولت رفاه محدودی را پدید آورد

اما سرانجام در دهه 1930 آمریکا نیز دولت رفاه محدودی را پدید آورد. از قضا، اولین و جامع‌ترین توجیه فلسفی از دولت رفاه توسط یک جامعه‌شناس آمریکایی به نام #_لستر_فرانک_وارد (Lester Frank Ward1913‌-1841) که مورخان او را «پدر دولت رفاه مدرن» نامیدند، ارائه شد.
بازرگانان آمریکایی در قرن نوزدهم سریعاً نظرات فیلسوف بریتانیایی #هربرت_اسپنسر و شاگردانش را مبنی بر اقتصاد بازار آزاد پذیرفتند. اسپنسر قویاً با اصلاحات اجتماعی پدرسالارانه‌ای که توسط بیسمارک طرح‌ریزی شده بود، مخالف بود. او معتقد بود کمک کردن به فقیران تنها تعداد آنها را افزایش می‌دهد و روند تکامل جامعه انسانی را با مشکل مواجه می‌سازد.
وارد (Ward) بحث اسپنسر را به چالش کشید که پدیده‌های اجتماعی تابعی از کنترل کردن انسان‌ها نیستند. تنها از طریق کنترل پدیده‌های طبیعی است که علم می‌تواند به انسان خدمت کند.
در قرن بیستم، با کنار گذاشته شدن تدریجی مفهوم قدیمی‌تر حکومت منفعل طرفدار اقتصاد آزاد، تقریباً همه دولت‌ها به دنبال فراهم کردن حداقل برخی از معیارهای بیمه اجتماعی مربوط به دولت رفاه بودند. در نتیجه در آمریکا قانون «نیو دیل» روزولت و «فیر دیل» ترومن و بخش عمده‌ای از برنامه‌های داخلی رئیس‌جمهورهای بعدی، بر اساس مبانی دولت رفاه پایه‌ریزی شدند. ایالات متحده تنها کشور صنعتی بود که بدون هیچ‌گونه سیاست بیمه تامین اجتماعی وارد بحران بزرگ شد. در سال 1935 بود که نهایتاً استانداردهای اروپایی مثل بیمه‌های اجتماعی توسط فرانکلین روزولت در آمریکا پا گرفت. در سال 1938 قانون استانداردهای منصفانه کار، ساعات کار هفتگی را به 40 ساعت در هفته محدود و کار برای کودکان زیر 16 سال را ممنوع اعلام کرد که به‌رغم مخالفت کنگره به تصویب رسید.
تا سال 2013 ایالات متحده آمریکا تنها کشور بزرگ صنعتی بدون برنامه ملی سلامت باقی ماند. هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی و درمانی در آمریکا به نسبت GDP بالاترین در جهان است. که ترکیب پیچیده‌ای از فدرال، ایالتی، بشردوستانه، کارفرما و بودجه فردی است. در سال 2008 ایالات متحده 16 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را در مراقبت‌های بهداشتی مصرف کرد و فرانسه با 11 درصد در رتبه دوم بود.

🔻کشورهای نفتی
عربستان سعودی، برونئی، کویت، قطر و امارات متحده عربی دولت رفاه را به طور انحصاری برای شهروندان خود به پا کردند. در این کشورها همه ساکنان منهای ساکنان خارجی به مزایای رفاهی دسترسی دارند. این در حالی است که بخش عمده‌ای از جمعیت این کشورها را اتباع خارجی تشکیل داده است.
اقتصاددان دانمارکی اسپینگ اندرسون در سال 1990 دولت رفاه را به سه مدل تقسیم کرده است. هر چند چنین تقسیمی با بحث‌ها و مناقشات زیادی روبه‌روست اما می‌توان به آن به عنوان نقطه آغازی برای بحث دولت‌های رفاه نگاه کرد. اندرسون نقش تاریخی سه جنبش مسلط قرن بیستم را به رسمت می‌شناسد. سوسیال‌دموکراسی، دموکراسی مسیحی (محافظه‌کاری) و لیبرالیسم.
مدل دولت رفاه سوسیال‌دموکرات ریشه در اصل جهان‌گرایی (Universalism) دارد که بر اساس اعطای مزایا و خدمات به شهروندان است و درجه بالایی از خودمختاری برای شهروند قائل است در مقابل اتکای فرد به خانواده و بازار را محدود می‌کند چنین مدلی به «سیاست در مقابل بازار» معروف است. مثال آن کشورهای دانمارک، فنلاند، هلند، نروژ و سوئد است.
مدل دوم مدل دولت مسیحی دموکرات که در آن تاکید بر عدم تمرکز و تسلط طرح‌های بیمه اجتماعی است مانند کشورهای اتریش، بلژیک، آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا.
در مدل سوم بازار و بخش خصوصی مسلط است. در این مدل دخالت دولت تنها برای تامین نیازهای اساسی است که نمونه آن کشورهای کانادا، سوئیس، ژاپن، ایالات متحده و استرالیا هستند.

⇜ ڪــانــال‌ علــوم سـیاســـی ❦
─┅─═ঊ🎀🎀ঈ═─┅─ @politickaraj
─┅─═ঊ🎀🎀ঈ═─┅─