✴️✳️ این رئالیسم لعنتی و کاربلد!. ✍ رضا میرزایی

✴️✳️ این رئالیسم لعنتی و کاربلد!
✍ رضا میرزایی

◀️ شاید کم بیراه نباشد که بگوئیم در جایی که فلسفه سیاسی ، و واگویی تاریخی آموزنده، از فضای سیاسی رخت بربندد ، باید در سیاست منتظر بدترین روزها بود!، چرا که دیگر کسب معرفت نسبت به زندگی و جامعه خوب در قالب امر سیاسی تقریبا به فراموشی سپرده خواهد شد.
🔸 در بیشترین حالات با پذیرش( پر فشار یا شاید هم غیر مهارتی!) هژمونی رئالیسم سیاسی نه تنها ناهمگونی ارزش ها ، چشم انداز صلح و همگرایی را به مخاطره خواهد برد، بلکه ساحت داخلی کشورها نیز به عنوان یک پیش نیاز! در دور تسلسلی توجیه شده قربانی غفلت و شاید هم جزمیت خواهد شد، و در نگاهی خوشبینانه «باید ها» به آینده و انتظاری همیشگی منتقل خواهد شد. مضافا در چنین حالتی اگر مفهوم تیموسی افلاطونی ساختاری و عینیتی مگالوتیمیائی (استالین طلب!) بر خود گیرد، کشمکش ها ادامه دار و فزاینده تر و پیچیده ترخواهد بود ، و احتمالا به دلیل نبود پشتوانه کافی و ایزوله شدن تدریجی در بین الملل ،نه تنها عقب گرد کشور(در رفاه ، توسعه ، بهداشت، و دیگر شاخص ها...) لاجرم گردیده! بر پیامدها نیز، انتهایی نمی توان متصور شد! اینجاست که همان فلسفه سیاسی که به نظر برخی اندیشمندان رجوع به آن ، جز نبش قبری نمی باشد! باید ، و باید مددکارمان باشد، و اینجاست که علاوه بر دانش موجود، هنری سیاسی نیاز است تا راه های منافع (شاید هم بازگشت!) را تضمین نماید.
🔸این هنر در نزد اندیشمندان و صاحب نظران سیاسی است،و البته اگر (جسارتا) نخواهند آنرا به بالاترین قیمت به بازار ببرند! ، می تواند در چارچوبی فلسفی/سیاسی ،و عام المنفعه «راه سعادتی» را برایمان راهنما باشد.
🔸جریان اصلی در نظریات روابط بین الملل و سیاست خارجی تمام تلاش خود در پاسخگوئی به مسائل را، بر استفاده از مفاهیم قدرت، امنیّت و منافع گذاشته است، هرچند این تمام موضوع نمی تواند باشد! چرا که مفاهیم دیگری نیز می توانند مسائل را تبیین کنند. با اینحال کافی است همین سه مولفه آنقدر (سر سختانه ، و ناشیانه) دستکاری شود! ، تا بنیادش بر روی میز بیاید. البته شاید حداقل حسنش این خواهد بود که با این روی میز آمدن است که، هم یک «سلسله مراتب» مترتب خواهد شد ، و هم چگونگی و حالت آن واقعی تر احساس و درک! خواهد شد . شاید بتوان گفت اینجا مهم می شود که چه کسی؟ زودتر مکتب سیاست قدرت را به کار گرفته است! چرا که واحد سیاسی متاخر با وضعیتی خاص مواجه خواهد شد، وضعیتی که توان بالایی در خود مراقبتی و مدیریت دارد، و در این وضعیت تکرار نتایج تاریخی و موفق واقع گرایانه چندان هم مشخص نخواهد بود!
🔸در خاورمیانه ،هر چند این دیدگاه مورد پذیرش ذهن است که تا قدرت ها ، از خاورمیانه پا پس نکشند، یک «خاورمیانه خاورمیانه ای!» شکل نخواهد گرفت ، اما به نظر می رسد اولا چنین چیزی بعید است اتفاق افتد ، و سعی و خطای بیش از حد بر آن نتایج مرتبط خود را خواهد داشت! ، مضافا اینکه برخی کشورهای منطقه (از جمله خودمان) علی الظاهر مجموعه ای از جزم های واقع گرایانه را در خود بیش از حد رواج داده ایم! ، و در تصورات نتایج بزرگ را پیشاپیش پیش بینی و فرض مسلم دانسته ایم! که در واقعیت خبر چندانی از آن نیست. این در حالی است که (در حالتی خوشبینانه) پیش فرض های غیر روادارانه ای را نیز سرلوحه بهره برداری از جزم های واقع گرایانه کلاسیک قرار داده ایم.
🔹به عنوان نتیجه شاید بتوان گفت خاورمیانه به شدت نیازمند یک مبنای مشترک اخلاقی برای رفتار عمومی و رفتار سیاسی در عصر حاضر می باشد ، که جز در توجه به فلسفه سیاسی و بازنگری های لازم با تکیه بر تاریخ محقق نخواهد شد.و صد البته در غیر اینصورت باید منتظر نتایج یا شاید( بهتر بگوئیم !) پیامدهای برخوردار از رئالیسم سیاسی، این غالب ماندگار، باشیم...

#رئالیسم #رئالیسم_سیاسی
✅ #سیاست_شناسی
@politicology