✳️ خرد بی حاصل، نتیجه‌ی حکمرانی بد.. گویی بازیچه‌ی دست دیگران و شرایط شده است

✳️ خرد بی حاصل، نتیجه ی حکمرانی بد

👈ناتوانی افراد در مدیریت زندگی و پیش بینی ناپذیر بودن شرایط به این نتیجه منجر می شود که فرد، عملا نمی تواند "نقشه ی زندگی" برای خودش طراحی کند و روندی تقریبا ثابت را پیش ببرد. گویی بازیچه ی دست دیگران و شرایط شده است. از این نظر، مهمترین نتیجه ی منفی و سیاه حکمرانی بد، بروز نوعی "فلاکت روانی" است که مردم را در خود می بلعد. احساس ناتوانی و عجز از مدیریت زندگی روزمره، بدترین احساسی است که می توان تجربه کرد. آدمی برای آن که احساس کند زنده است و به اراده ی خویش می زید، باید بتواند نقشه ی زیستن خویش را، بر پای اراده و خواست خود پی ریزی نماید.
🔺اما هنگامی که مجموعه ی شرایط سبب شود که فرد، خود را نه مدیر زندگی که اسیر و دست بسته ی شرایط می بیند، آن گاه حس ناتوانی در او رشد می کند. این همان احساسی است که گاهی از آن به "از خود بیگانگی" یاد می کنند. در پسِ این احساس است که بتدریج باورهایی رشد می کند. باور به این که جهان، مبنائا جای عادلانه ای نیست و یا دست کم، عدالت از حد توان انسان های عادی فراتر است. باور به تقدیر و سرنوشت از پیش تعیین شده نیز از همین حس ناتوانی سربرمی آورد.
🔺این چنین می شود که عقلانیت به محاق می رود و نزد افراد جامعه، عقل چیزی زاید و بی حاصل می گردد. زیرا در می یابند که با روند عقل و عقلانیت نمی توانند به مقصود و هدف برسند و با خردورزی نمی توانند کنترل زندگی را به دست بگیرند. ✍️ علی زمانیان

#حکمرانی_بد #خرد_بی_حاصل
✅سیاست شناسی
@politicology