شناخت مفاهیم سیاست به بیان ساده. مفاهیم سیاسی را بهتر بشناسیم تا پخته و منطقی اظهارنظر کنیم این کانال هوادار هیچ جناح،حزب و گروهی نیست انتشار مطالب به معنای تایید آنها نیست ارتباط با ادمین: @politico_admin .
☸️✴️ جدایی «سیاست» از «اداره». امیرحسین خالقی پژوهشگر توسعه
☸️✴️ جدایی «سیاست» از «اداره»
امیرحسین خالقی پژوهشگر توسعه
◀️توماس ساول، اقتصاددان آمریکایی، زمانی گفته بود بعید است خطرناکتر از این روشی وجود داشته باشد که اختیار تصمیمگیری را به دست کسانی بسپاریم که هیچ بهایی برای اشتباهاتشان پرداخت نمیکنند، نقد او اشارهای به شیوه تصمیمگیری در دولتها بود؛ وقتی پای سود و زیان مستقیم تصمیم گیرنده در میان نباشد؛ غریب نیست که او همه توان خود را برای تصمیم بهتر به کار نگیرد.
🔸از آنجا که به قول معروف هیچ کس خودرو اجارهای را نمیشوید، به همین سیاق وقتی کسی بداند چند صباحی بیشتر پشت فلان صندلی تصمیمگیری نیست و بعد از آن هم خدا کریم است و قرار نیست بازخواست شود، خیلی خود را به آب و آتش نمیزند، حتی اگر به واقع توانمند باشد. در واقع در دولتها شاید بتوان از نوعی ضعف «ذاتی» و اساسی در تصمیمگیریها صحبت کرد. اگر بر این معجون، «کوتاه مدت بودن جامعه ایران» (تعبیر دکتر همایون کاتوزیان) و نزدیک بینی سیاستگذار و شهروندان را بیفزاییم که کار خراب تر هم میشود. اهالی سیاست در کشوری با تاریخ پر فراز و نشیب که در همین صدو بیست سال گذشته دو انقلاب بزرگ را از سر گذرانده است و کم و بیش هر روز در «شرایط حساس کنونی» است، طبیعی است که خیلی به آیندههای دور فکر نکنند و بیشتر پی این باشند «که چو فردا آید، فکر فردا کنیم».
🔸از آن سو میدانیم تصمیمگیری و سیاستگذاری در دولت جنبه سیاسی پررنگی هم دارد؛ در اعماق ظلمانی بوروکراسیهای دولت، بازی بازیِ قدرت است و بده بستان منافع و امتیازها بین گروهها و افراد درگیر، هر چقدر تعداد این گروهها بیشتر، قدرت آنها به هم نزدیک تر و منافع آنها ناسازگارتر باشد، کیفیت تصمیمگیریها بیشتر افت خواهد کرد؛ این قضیه ربطی به خوب یا بد بودن افراد از منظر اخلاقی هم ندارد، قاعده بازی در فضای سیاسی است و هر فرد درگیر سیاست برای بقا ناگزیر به تن دادن به آن است. در ایران هم قضیه مربوط به امروز و دیروز نیست، داریوش همایون، وزیر اطلاعات رژیم گذشته، اشاره میکند که «این کمکم بهصورت عادت درآمده بود که کارهای مهم مملکت، کارهایی که پول زیادی در آن بود، این کارها را عده، نسبتا کوچکی اشخاص و مقامات صاحب نفوذ در دست میگرفتند و طرحهایی برایش تهیه میکردند. گاهی این طرحها حقیقتا چند جمله بیشتر نبود، چند پاراگراف و در یک فرصت مناسب با شاه در میان میگذاشتند و گاه، همانطوری که عرض کردم، شاه دستور صریح درباره آنها میداد، گاه ارجاع میکرد به مقامات کشور و آنوقت کسی بود که میآمد و با وزیری صحبت میکرد یا با نخستوزیر صحبت میکرد و طرحی یا پیشنهادی را که مستلزم چند میلیون، چند ده میلیون و گاه بیشتر هزینه بود، در میان میگذاشت و آنوقت جریان تبدیل میشد به یک مسابقه و مبارزه بده و بستانی بین آن مقام و دستگاه دولتی و دفتر مخصوص پادشاه که مرتبا مکاتبات و مراجعات از آنجا بود، تا مساله یک طوری فیصله پیدا میکرد. این مقامات و اشخاص متنفذ در اغلب طرحهای خودشان موفق میشدند.» این البته غریب هم نبود در اقتصادهای دولت زده آنچه کار را پیش میبرد جایگاه سیاسی و قدرت مذاکره طراح است، نه ارزش خود طرح. امروز نیز رقابت سیاسی بین فرقههای قدرتمند نوعی رقابت مخرب (destructive competition) برای کسب رانت را به بار آورده است که کیفیت تصمیمگیریها را حتی بیشتر هم متاثر میکند.
🔸برای رویارویی با چنین چالشهایی بود که تز «جدایی سیاست از اداره» طرح میشد، حرف کلی این بود که در رژیمهای سیاسی باید کار و نقش سیاسیون را از دیوانیها جدا کرد، سیاسیون کار چانه زنی و توافق بر سر اهداف کلان برای تامین «منافع عمومی» را دنبال میکنند و ساختار اداری و بوروکراتهای دولت هم آن اهداف عالیه را اجرایی میکنند؛ در واقع اهالی سیاست به نوعی نقش کمربند محافظ از هسته سخت بوروکراسی را بر عهده میگیرند تا آنها فارغ از سیاستورزی به کار بپردازند و تنها ملاحظات «فنی» داشته باشند. سیاسیون با سازوکارهای دموکراتیک انتخاب و تعویض میشوند، ولی معیار گزینش و ارتقای اداریها و بوروکراتها فنی است. هرچند خط کشی روشنی بین سیاست و اداره وجود ندارد و میتوان در این باره چون و چرا کرد و حرف و حدیث در مورد امکان این جدایی زیاد است، منطق کلی آن همچنان معتبر است. میتوان دید که این نگاه هوادار کم ندارد و برای مثال آنچه این روزها در مورد استقلال بانک مرکزی و اصلاح و کارآمدی نظام اداری و مانند آن گفته میشود برخاسته از چنین نگرشی است.
#جدایی_سیاست_از_اداره
✅ #سیاست_شناسی
@politicology