✴️✳️ خاطره خواندنی عباس میرزا از طلیعه جنگ دوم ایران و روس

✴️✳️ خاطره خواندنی عباس میرزا از طلیعه جنگ دوم ایران و روس
(جنگی که به عهد نامه ترکمانچای منجر شد بعد از جنگ اول در ده سال قبل که به عهد نامه گلستان منجر گردیده بود)
🔸ملاقات عباس میرزا با «سید محمد مجاهد»

#عبرتی_از_تاریخ
◀️غوغای جهاد با «روسیان کافر» بالا گرفت و پاره ای از مشایخ مجتهدین و در راس آنان «سید محمد مجتهد» برای تحریک و تحریض مردم و واداشتن دولت برای آغاز جنگ، از کربلای معلّی به دارالخلافه تهران مهاجرت کردند. به ملاقات آقایان رفتم و سعی کردم مشکلات ورود در جنگی دیگر را برایشان توضیح دهم. سید محمد با دستاری بزرگ بر سر، در صدر اتاق نشسته بود.

🔸سرش را پایین انداخته بود و بی آن که نگاهی به من کند، در سکوت به سخنان من گوش می داد و گاهی نفسی از قلیان می گرفت. بعد از تعارفات معمول عرض کردم:
«آقایان البته می توانند با چرخش قلمی فتوای جهاد صادر کنند ولی اجرای آن مشکل است. از یک مشت مردان روستا نشین یا شهرنشین که برای جهاد راه افتاده اند و پرورش جنگی ندارند، در برابر یک سپاه عظیم کاری ساخته نیست. جنگ، جنگاور بی باک می خواهد.

🔸سیاهی لشکر ناید به کار. جنگ جیره و مواجب می خواهد. پول می خواهد. سرباز، پوشاک گرم و اسلحه و آذوقه می خواهد. سرباز پیش از شنیدن غرش توپخانه دشمن، صدای غر و لند روده های خالی خود را می شنود. اکنون خزانه ما خالی است. سربازان که نمی توانند مثل جنگ های سابق، با غنیمت و غارت بلاد متصرفی یا شهره های بین راه، خود را سیر کنند. به علاوه باید به سربازان حقوق داد تا زن و فرزندانشان از گرسنگی نمیرند»

🔸یکی از آقایان گفت: چرا دولت پول ندارد؟چه بر سر جواهرات نادری آمد؟
گفتم: « آن جواهرات در خزینه است ولی جواهر را به راحتی نمی توان به پول تبدیل کرد. اگر بخواهیم همه آن را یک مرتبه بفروشیم به ثمن بخس از ما می خرند و اگر یکایک بفروشیم، عایدات آن در برابر خوارج سنگین جنگ هیچ است. آن جواهرات فقط به درد تیله بازی آقا محمد خان می خورد.

🔸 مشکل ما این است که مداخل قابل استفاده نداریم در حالی که روسیه و کشورهای اروپایی در زمان صلح از رعایا مالیات می گیرند و برای ایام جنگ پس انداز می کنند. تصور آقایان از جنگ، بدر و احد است ولی زمانه عوض شده است. در جنگ قبلی به قدر کافی مردانمان به خاک افتادند. وضعیت ما نسبت به سیزده سال پیش بهتر نشده که باز بخواهیم خلق الله را به کشتن بدهیم»

🔸در اینجا سید محمد که گویی از توضیحات من حوصله اش سر رفته بود، سرش را بلند کرد و با صدایی لرزان و آزرده و چهره ای عبوس گفت:
«حضرت والا که ما به اینجا نیامدیم که با این حرفها دوباره به عتبات بازگردیم و خود را سخره عام و خاص نماییم.

🔸اگر پادشاه و ولی عهد به مظالم دولت روس بر مسلمین قفقاز بی توجهند یا ترسیده اند، ما نه ترسیده ایم و نه اخوان دینی خود را از یاد برده ایم و ما برای آزادی بلاد مسلمین حکم جهاد داده ایم و این حکم نافذ بر همه است از جمله بر پادشاه که با تجویز جانشینان امام عصر و فقهای عظام، عجالتا و نیابتا حق سلطنت دارد. بدیهی است این مجوز تا وقتی معتبر است که پادشاه مجری احکام شرع و حافظ دماء مسلمین باشد و اهمال در این امر، از طرف هیچ فردی پذیرفته نیست.

🔸 این سنخ سخنان شاهزاده ظنی را که از قبل در درجه اسلام خواهی ولی عهد بوده، مع الاسف تقویت می کند و شائبه ارتداد را پدید می آورد. به چه مناسبت از طرف ولی عهد در جراید لندن و پاریس اعلام می دهند و از فرنگیان برای زندگی در ایران دعوت می کنند؟ پای فرنگی به ایران باز بشود که چه بشود؟ این تنبان های تنگ و چسبناک چیست که به بهانه چابک کردن و اصلاح امر نظام، بر تن قشون مسلمین می کنند؟

♈️به چه دلیل در دارسلطنه تبریز به فرنگیان اجازه داده اید تا برای خود میخانه تأسیس کنند؟ چاپخانه می زنید و کتاب تاریخ اروپا چاپ می کنید که مردم به جای قصص انبیاء با اطوار معاش فرنگیان آشنا شوند؟ اینها چیزی نیست که از منظر حجج اسلام پنهان بماند و فی الحال اگر مصلحت پرهیز از تفرقه در برابر کفار روس نبود، این طلبه کوچک به وظیفه خود در تشیید مبانی شرع مبین عمل می کرد و باب مماشات را می بست

🔰 (مجله اندیشه پویا، شماره50، ص92، به نقل از شکوه های پراکنده عباس میرزا)

#عباس_میرزا #جنگهای_ایران_و_روس #عهدنامه_گلستان
✅ #سیاست_شناسی
@politicology