✳️برگی از تاریخ.. 👈انهدام شبکه جاسوسی ستاره شناسان

✳️برگی از تاریخ

👈انهدام شبكه جاسوسي ستاره شناسان

در روسيه دهه سي، چيزي از ضد انقلاب داخلي و خارجي، نمانده بود. ارتش سرخي كه تروتسكي ساخته بود، سلاخي و مطيع استالين شده بود. حزب نيز تصفيه و گوش به فرمان بود.

.. نگراني استالين" مردم شوروي" بودند. اسلاو، تاتار، قزاق، چركس، چچن، پرمين، مغول و اسكيمو سركش اند. اينها اتباع او بودند. بايد خرد و رام مي شدند . راه حل بابا ژوزف، ساده و موثر بود: "وحشت ناب و فراگير" .
هر فرد شوروي بايد در تمام عمرش در وحشتي عميق و هميشگي از دستگيري، اردوگاه كار، شكنجه و قتل به سر مي برد. مكانيسم "تشخيص خيانت" بايد چنان نامفهوم مي بود كه هيچكس - حتي معصومترين و كوشاترين شهروند- هيچگاه، خود را مصون نپندارد.

اين پروژه، مدل رياضي دقيقي داشت. تعداد و تركيب قربانيان هر ماه در هر منطقه، تعيين شده بود. غالب قربانيان ، هيچ خطايي نداشتند. آنها زندگيشان را تنها براي تكميل آمار ماهيانه دستگاه وحشت، مي باختند.

مردم تا سرحدّ جنون ترسيدند. همكاران، همسران و والدين خود را لو داده ، داوطلبانه و مجاني به جاسوسي از هم، پرداختند.

وقتي در ساعات اوليه بامداد، مامورين لباس شخصي در خياباني از اتومبيل سياه پياده مي شدند، در تمام ساختمانهاي اطراف، هر فرد بالغي فكر مي كرد، نوبت اوست. خيلي وقت ها فرد هدف (گاهي فرد وحشت زده ديگري) پيش دستي كرده و خود را مي كشت.

در سياه چال لوبيانكا و در تمام ده ها هزار اتاق بازجويي شوروي، دستگير شدگان به جنايت هاي كه نكرده بودند، به ارتباط با جاسوساني كه وجود نداشتند و به كارشكني هاي خيالي عليه خلق و رهبري ، اعتراف مي كردند. خيلي ها كارشان به شكنجه نمي رسيد. روحيه آنها مدتها قبل از دستگيري، در هم شكسته بود. هرچه را بازجو ميل داشت، مي نوشتند و بدان بال و پر مي دادند.در دادگاه هم، گاهي قرباني چنان بر ضد خود سخنراني مي كرد كه وجود دادستان، زايد مي نمود.

حالا او از پليس مخفي ، وزرا و حزب مي خواست تعداد رو به تزايدي از جاسوسان و دشمنان خلق را كشف كنند.صنوف و حرفه ها هم مورد هدف قرار گرفتند. مردم نه بطور انفرادي ، نه بطور دسته جمعي نبايد ، احساس مصونيت مي كردند. حتي غيرسياسي ترين مشاغل و بي ربط ترين صنوف، نبايد امن مي نمود. سناريوهاي فتنه هاي جمعي تا حدّ ابتذالي موحش، توسعه يافت. به تناوب ، توطئه هايي روي صحنه رفت كه در آن ديپلمات ها، مهندسان معدن، افسران پليس مخفي ، تيم راديو ، مهندسان صنايع سبك و حتي بالرين ها اعتراف مي كردند براي آلمان ، ژاپن يا لهستان جاسوسي مي كرده اند. اعدام گروهي از محبوب ترين افسران ارتش، به اتهام واهي جاسوسي براي هيتلر، ارتش سرخ را در آستانه جنگ جهاني تضعيف كرد.

كار به جايي رسيد كه پليس مخفي ، دانشمندان سالخورده ستاره شناس را در رصدخانه لنين گراد به ظّن اقدام عليه امنيت ملّي و جاسوسي، قلع وقمع كرد.

منطق استاليني ساده بود. وقتي تو يك عدّه پيرمرد كرم كتاب بي خطر را چنين بي رحمانه قصابي كني، حساب كار دست ديگران مي آيد. قواعد كسب و كار ديكتاتورها، خشن، ساده و موثرست. / ✍️محمّد حسين كريمي پور- مرزهای نو

✅ #سیاست_شناسی
@politicology