❇️✴️ دانشگاه به مثابه «فست فود». ✍ بهروز صادقی

❇️✴️ دانشگاه به مثابه «فست فود»
✍ بهروز صادقی

⬅️دوشنبه همین هفته ناگهان به سرم زد و تصمیم گرفتم از بیمارانم شغلشان را بپرسم.
اتفاق غیر منتظره ای نیفتاد ولی یک موضوع جالب توجهم را جلب کرد:چهار نفر از مراجعه کنندگان آن روز،خودشان را "استاد دانشگاه"معرفی کردند.یک نفر از آنها ۲۸ سال داشت! او عملاً بیکار بود اما در دانشگاه آزاد ....چهار واحد ،آنهم در روزهای پنج شنبه تدریس میکرد.
دیگری ۶۱ ساله و بازنشسته جهاد کشاورزی بود.او هم حین خدمت ،فوق لیسانس گرفته بود الان به خاطر گرانی مایحتاج،علاوه بر کار پاره وقت در آژانس،"درخواست " تدریس در یک واحد دانشگاهی کرده بود و می گفت ظاهراً با درخواستش موافقت شده است.به آن دو نفر دیگر به خاطر اطاله کلام کاری ندارم.

1️⃣سالهاست که ماشین تولید دانشجو - استاد در کشور ما،به روش "زیراکسی"عمل می کند و دیگر حتی جوهر دستگاه را هم عوض نمی کنند و نمونه های "پرینت"شده و کم رنگ بسیاری ،آن هم روزانه به جامعه تزریق می شود.این فارغ التحصیلان،به امید یافتن کاری آسوده و کم دردسر،در یکی از هزاران واحد دانشگاهی!! کشور ثبت نام می کنند و بلافاصله خودشان را دانشجو یا دانش پژوه دوره های عالی می بینند.
دانشگاه آزاد با هزاران شعبه! دانشگاه پیام نور،علمی کاربردی،پردیس،دانشگاه مفید،مالک اشتر،امام حسین،امام صادق،تربیت مدرس،...همه اینها در امر تولید "استاد" علاوه بر دانشجو،نیز فعالند.میتوان ثبت نام کرد،فوق لیسانس و دکتری گرفت،سر کلاس درس هم نیازی به حضور نیست چرا که اساتید برای جلب مشتری و کسب رضایت آنها،ملزم به دادن نمره هستند و می دانید که معضل پایان نامه مدت هاست که در سوپر مارکت ها و اغذیه فروشی ها حل شده و با پرداخت یک وجه اندک،می توان در هر زمینه ای پایان نامه مهمی ترتیب داد و معلوم است که دفاع هم نمی خواهد! .اصلاً آن را ثبت ISI هم بفرمایید! مگر کسی می تواند خرده بگیرد؟!

در سطح دانش آموزی هم کمابیش شاهد افول شدید تحصیلی در مدارس هستیم و علت هم مشخص است! فقدان انگیزه،و از میان رفتن حس رقابت موجب شده تا شب های امتحان،بسیاری از جوانان نورسته منتظر بار گذاری سوالات امتحانِ فردا روی سایت یا کانال تلگرامی ..باشند و فردا بی دغدغه و دست در جیب سر امتحان حاضر شوند.
می ماند چند رشته "فعلاً" روی بورس مانند پزشکی و ...
که البته در مورد آنها هم به لحاظ اعمال سهمیه ها و دانشکده های فراوان کوچک و بزرگ، قبولی با رتبه های عجیب و غریب و نیز تاسیس واحدهای پولی و غیر انتفاعی و سیاحتی و ....آینده ای کاملاً مبهم دارند.

2️⃣به نظر شما اگر مردم ژاپن و آلمان،پس از له و لورده شدن در جنگ جهانی،رو به سوی مدرک سازی و استاد پروری فانتزی و جعلی می آوردند،چنین آینده درخشانی در ذهن نسل قبلی آنها قابل تصور بود؟
آیا کارخانجات تویوتا و میتسوبیشی و هوندا و بنز و و زیمنس و...ساخته و پرداخته خیل عظیم دانش آموختگان "مقاله پرور" ژاپن و آلمان بود؟

◀️وقتی نهادهای متولی،به آمار مقالات تولید شده ،توجهی بیش از حد می کنند و آن را معیار شتاب علمی در نظر می گیرند،طبعا علم و دانش در کشور ما همچون اغذیه فروشی های جدید "بگیر و ببر" حالتی فست فودی به خودش می گیرد و دیگر نمی توان از آن انتظار کیفیت و دقت داشت.

◀️در چنین جامعه ای است که فوق لیسانس کامپیوتر،معنای یک واژه ساده یا یک قطعه پیش پا افتاده از کامپیوتر را نمی داند و فارغ التحصیل رشته تاریخ نام "ایرج افشار" را نشنیده و طبعاً مدرک لوله کرده در دست،به دنبال استخدام در یک شرکت،به عنوان منشی و یا حتی سرایدار است.
به قول شیخ اجل (گرچه این "تحصیلکردگان "فقط در بخش کوچکی از ماجرا مقصرند) اما:

"ای هنرها نهاده بر کف دست
عیب ها بر گرفته زیر بغل"

"تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل

🔺استاد فارغ التحصیل در چنین مکانیسمی،در وهله اول دغدغه نان دارد و طبعا به دنبال راضی کردن مافوق است.فقدان سواد کافی و تولید انبوه فعلی،موجب کاهش ارج و قرب و جایگاه اجتماعی اساتید می شود و عادی سازی از یک شخصیت کاملا موثر و کنشگر در جامعه،موجب رکود و عقب ماندگی خواهد شد.

🔰 به نظر شما اگر بمب اتمی بر شهرهای ما فرود می آمد اما سرمایه های اجتماعی ،انسانی خود را اینطور قربانی و بی خاصیت نمی کردیم،وضعیتمان بهتر از الان نبود؟

🔸منبع: پویش ملی دوباره دانشگاه
✅ #سیاست_شناسی
@politicology