✳️⬅️ جنگ را سرسری نگیریم!. ✍ رضا میرزایی

✳️⬅️ جنگ را سرسری نگیریم!
✍ رضا میرزایی

تصمیم گیری در سیاست خارجی بطور کلی متغیر وابسته ای است که با عوامل متعدد و گوناگون (یا همان متغیرهای مستقل) در ارتباط است . به لحاظ تئوری حمله نظامی یا جنگ را معمولا آخرین وسیله برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی دانسته اند، یک ریسک خطرناک که شاید بتوان گفت صرفا «عزم یا تصمیم» مولفه مرکزی آن نمی باشد.صرفنظر از مدل های تحلیلی سیاست خارجی در اصل شاید بتوان گفت حتی زمینه ها ، مفروضات ذهنی(داخل و بین الملل) ، توانایی دولت ها ، و تجربیاتی که ممکن است کد دهی اشتباهی را داشته باشند ،و البته موضوعاتی از این دست! ، به لحاظ تاثیر گذاری، شاید چندان هم که فکر می کنیم، کمتر از عزم یا تصمیم به جنگ ، نقش نداشته باشند(تسهیل کننده یا بازدارنده).
ما دائم در حال انتشار یا بازتاب دیدگاهی در منطقه و جهان هستیم که دیگر نمی توان آنرا در قالب فرایند دفاعی توجیه نمائیم، و باید ملتفت باشیم که گفته هایمان، و عملکرد تا به امروزمان علاوه بر آنکه با برخی اصول بین الملل در تناقض است، برخی فرض ها را نیز در بین الملل مسلم نموده است! (و این خطرناک است!)با کمی احتیاط می توان گفت محور این موضوع آنست که آگاه باشیم! تا کجای نقض حیات انسانی پیش رفته ایم یا با آن راحت برخورد کرده ایم. هر چند مولفه های ملی و سبقه تمدنی در صلح دوستی و احترام به حیات بشر در اینجا یاورمان بوده اما با احتمال بالا ادامه چنین نگرش سهل انگارانه ای (خودآگاه یا ناخودآگاه ، بحق یا ناحق) ما را به جمع انسان های گرگ انسان ها پیوند خواهد داد! ،و البته تضمینی هم نداریم که اگر فرصت یابیم تا کجا پیش خواهیم رفت!
🔰 باید توجه داشته باشیم نفرت پراکنی ، و دشمن سازی چندان هم برایمان سخت نبوده است، چرا که در قالبی دفاعی حیات (وشاید امنیت) دیگران را به مخاطره انداخته ایم! البته در این مورد آخر تنها نیستیم ، اما یکی از حلقه های مهم آن محسوب می شویم! این به آن معنی است که میدانی پیدا نموده ایم(به هر دلیلی) و ایدئولوگ تازی نموده ایم و متوجه نبوده ایم صرفنظر از فرض احتمالی مشارکت در کشتار انسان های بیگناه! ، نتایج خوبی برای دنیای سرمایه داری به لحاظ فروش تسلیحات، چپاول منابع ملی و.... در منطقه ، به همراه داشته ایم. ما نمی توانیم از برخی نتایج واقعی و موجود ، در یک چارچوب شعارگونه طفره رویم!
🔰شاید به زبان ساده بتوان گفت جنگ چیز خوبی نیست! ، اما در عین حال می توانیم خودمان هم نقش موثری در بر پا کردن شرایط تسهیل کننده یا بازدارنده «یک بدی!» داشته باشیم. به لحاظ تاریخی مرور جنگ تحمیلی به ما «نمی گوید» که صرفا یک یا دو مولفه در پیدایش آن وجود داشته است. هرچند چارچوب های نظری ابعاد قابل توجهی را در تحلیل چنین پدیده ای پوشش داده اند، و البته عوارض جنگ اعم از : ازهم گسیختگی اجتماعی ، تلفات جانی و مالی ووو...، نیز بر کسی پوشیده نیست، با اینحال یک نکته را نمی توان فراموش کرد که ترغیبات عمل به جنگ وقتی خطرناک است که ما نگاه ابتدایی و ساده انگارانه ای بر آن داشته باشیم، مفروضات خیالی پردازانه را رشد دهیم ، و البته به پشتوانه عوامل بازدارنده جاری در منطقه (مثل جریان انرژی) ، مفروضات خطرناک را توسعه دهیم. به عنوان نمونه راجع به همین جریان انرژی نمی توانیم ادعای عدم تمرکز مدیریت طرف یا طرف های مقابل را داشته باشیم و یا فرض ائتلاف را در یک میدان مشترک نادیده بگیریم!
پیشنهاد می شود کمی آرام باشیم ، به هر کسی اجازه صحبت های استراتژیک ندهیم ، خودمان را مورد بازنگری و اصلاح قرار دهیم، و از مولفه های ملی مدد جوئیم! درون را تقویت نمائیم و آرام آرام با حفظ کرامت و سربلندی به جهان متصل شویم....

✅ سیاست شناسی
@politicology