✴️❇️ نهنگی برای نکشتن … (بخش اول). ✍️ جلال معروفیان - دبیر بازنشسته و فعال اجتماعی از سردشت

✴️❇️ نهنگی برای نکشتن... (بخش اول)
✍️ جلال معروفیان - دبیر بازنشسته و فعال اجتماعی از سردشت

👈تقريباً ۲۰ سال پيش بود كه در شبكه ٣ سيما ، فيلمى را با نام "نهنگى براى كشتن" ديدم.
🔺 مضمون اين فيلم چنين بود: در كنار روستايى دور افتاده، در بِركه‌اى بزرگ و پُر از آب، ماهىِ بسيار بزرگی هم‌چون نهنگ مى‌زيست كه سالهاى سال كسى متوجه حضورش در اين بركه‌ى آب نشده بود! از قضاى روزگار، روزى از روزها، يك نفر از اهالى روستا متوجه وجود چنين ماهى عظيم‌الجثه‌اى مى‌شود و چون خودش به‌تنهايى نمى‌تواند صيدش كند، اهالى روستا را در جريان مى‌گذارد و همه‌ى مردم روستا تصميم مى‌گيرند تا مشتركاً آن را صيد نموده و به طور مساوى بين خود، تقسيم نمايند. هنوز عمليات صيد این نهنگ شروع نشده بود كه خبر آن، از طريق مردمِ روستا كه براى خريد مايحتاج روزانه‌ى خود و يا ابزار و وسايل صيد به شهر رفته بودند، پخش مى‌گردد و يكى از اعضاى انجمن حفظ محيط زيست هم، كه به‌طور تصادفى در جريان اين خبر قرارمى‌گيرد، فوراً دست به‌كار مى‌شود و خبرِ وجودِ يك نهنگ در يكى از روستاهاى اطراف شهر، و كشتن آن را در روزنامه‌ها و مطبوعات درج مى‌كند و دوستداران محيط زيست و فعالان مدنى را به پيشگيرى از كُشتنِ نهنگ و اقناعِ مردم روستا براى خوددارى از اين کار فرا مى‌خواند.
فرداى آن روز، اين خبر به‌طور گسترده در مطبوعات و رسانه‌ها منعكس مى‌شود و هم‌زمان، فعالان محيط زيست به همراه روزنامه نگاران و اصحاب رسانه و ساير مردم علاقه‌مند و كنجكاو برای دیدن نهنگ به روستا مى روند. نهنگى بسيار زيبا و دوست داشتنى كه سالیان مديدى است در گوشه‌اى از اين زمين پهناور، راحت و آرام به حيات خويش ادامه مى‌دهد. اما امروز در انتظار صيد و قربانى عده‌ای، براى چند روز خوردن و کمی لذت بردن است.
مردمى‌كه از شهر آمده بودند و هدفى جز تماشاى نهنگ نداشتند، در كنار بِركه‌ى آب، از ديدن شيرجه‌ها و حركات ظريفِ اين مخلوق زيباى پروردگار لذت مى‌بردند و دوستداران محيط زيست و فعالان مدنى و عده اى از اصحاب رسانه نیز، به گفتگو با مردم روستا و تلاش براى انصراف آن‌ها از كشتن نهنگ مشغول بودند!
مذاكره و بگو مگو ساعت‌ها به طول انجاميد! كم كم نگرش جوانان روستا تغيير کرد و از تصميم خويش برگشتند، اما سالخوردگان و نان‌آورانِ خانه، همچنان بر كُشتن نهنگ، پافشارى و اصرار داشتند. آن روز مذاكرات به نتيجه‌اى نرسيد ولى نهنگ هم، كشته نشد و ادامه‌ى مذاكرات به فردا موكول شد. دوستداران محيط زيست توانسته بودند عده‌اى از خيرين را با خود همراه كنند تا بهاى آنچه را مردم روستا از كشتن اين نهنگ به دست مى آوردند، نقداً به آنان پرداخت نمايند.
ظاهراً كسانى هم كه حقيقتاً از كشتن نهنگ هدفى جز سيركردن شكم گرسنه‌ى فرزندانشان نداشتند، منصرف و پشيمان شدند. اما هنوز هم آنهايى كه به قصد تفريح و لذت، به شكارِ حيوانات اقدام به اين كار مى‌نمودند، بر تصميم خود مبنى بر كشتن نهنگ پافشارى مى‌کردند. اين‌جا چاره‌اى جز دخالت دولت و شكايت به مراجع ذيصلاح قضايى نبود و اين كار هم انجام شد كه خوشبختانه متوليان امر در اقدامى سريع و هماهنگ به فرياد دوستداران محيط زيست شتافتند. شهردار و فرماندار شهر، رييس دادگسترى، پليس و ساير ادارات و مراجع ذيربط با هاهنگى كامل، آهنگ رفتن به روستا نمودند و با زحمتى بسيار، بعد از ساعتها رفتن و تحمل سخت‌هاى غيرقابل انتظار و خستگى و كوفتگى فراوان وارد روستا شدند! شايد تاكنون چنين سفرى نداشته بودند و از رنج و زحمت اين مردم بيچاره نیز چیزی نمى‌دانستند! نوشيدن آب خنك و استراحت در خانه هايى با سيستم خنك كننده و ديدن خبرهاى جديد از تلويزيون اولين انتظار مقامات بود! اما همه‌ى اين انتظارات و پندارها نقش بر آب شد! چون اين روستا نه برق داشت و نه آب لوله كشى. سال‌ها بود كه اين مردم رنجديده از كمترين امكانات رفاهى هم بى‌بهره بودند.

#ارسالی_مخاطبان
#سردشت #نهنگی_برای_نکشتن
✅ #سیاست_شناسی
@politicology