🌹 با سلام

🌹 با سلام

🔵 در بازار نجف حمالى بود بنام‏ حسنعلى‏ پیرمردى بود که دست پیش کسى دراز نمیکرد و داراى قناعت طبع بود

🔵 روزى در همان‏ حال که او با دو زنبیل خرما به دوشش در بازار بود ، زن عربى هم در همانجا به پشت بام‏ منزلش رفته بود تا لباسهاى شسته شده را روى‏ طناب پهن کند ناگهان بچه آن زن که در آغوش‏ مادرش بود، جستى زد و از همان بالاى پشت بام‏ پرت شد مادر هم سراسیمه فریاد کشید :

👈 " آى‏ مردم ! بچه ام

🔵🔴 حسنعلى حمال این صدا را شنید، سرش را بلند کرد، بچه را در بین زمین و آسمان‏ دید و فورى گفت: یا الله‏

🔵 یک دفعه مردم دیدند که‏ قدرت جاذبه معنوى و الهى بچه را جذب کرد و بین‏ زمین و آسمان همانطور معلق نگه داشت‏ حمال جلو آمد، بچه را پایین آورد و روى زمین گذاشت.

🔵 مردمى که شاهد ماجرا بودند، دورش را گرفتن و گفتند : عیسایى ؟ ! موسایى ؟ ! که هستى ؟
👈 گفت :حسنعلى حمالم
👈‏ گفتند : بگو بدانیم که چطور توانستى این بچه را نگه دارى ؟

🔵🔴🔵 گفت : هفتاد سال‏ است که هرچه خدا گفته است ، انجام داده ام‏ یک‏ مرتبه هم من گفتم " یا الله ! " و او انجام‏ داد.

#داستانک_واقعی
#نکته_های_ناب

@rahe_aseman

👈 لطفامطالب را باحفظ لینک منتقل فرمایید. سپاس گزارم