🔱🔱🔱 …. ☘نامه‌ای به دست ابوذر رسید، آن را باز کرد و خواند. از راه دور آمده بود

🔱🔱🔱

#داستانک

☘نامه ای به دست ابوذر رسید، آن را باز كرد و خواند. از راه دور آمده بود. شخصی به وسیله ی نامه از او تقاضای اندرز جامعی كرده بود.
☘او از كسانی بود كه ابوذر را می شناخت كه چقدر مورد توجه رسول اكرم ص بوده و رسول اكرم ص چقدر او را مورد عنایت قرار می داده و با سخنان بلند و پرمعنای خویش به او حكمت می آموخته است.

❄️ابوذر در پاسخ فقط یك جمله نوشت، یك جمله ی كوتاه:
«با آن كس كه بیش از همه ی مردم او را دوست می داری بدی و دشمنی مكن.»

☘نامه را بست و برای طرف فرستاد.
آن شخص بعد از آنكه نامه ی ابوذر را باز كرد و خواند چیزی از آن سر درنیاورد. با خود گفت:
یعنی چه؟
مقصود چیست؟
«با آن كس كه بیش از همه ی مردم او را دوست می داری بدی و دشمنی نكن» یعنی چه؟
☘این كه از قبیل توضیح واضحات است! مگر ممكن است كه آدمی محبوبی داشته باشد- آنهم عزیزترین محبوبها- و با او بدی بكند؟ ! بدی كه نمی كند سهل است، مال و جان و هستی خود را در پای او می ریزد و فدا می كند.
☘از طرف دیگر با خود اندیشید كه شخصیت گوینده ی جمله را نباید از نظر دور داشت!
گوینده ی این جمله ابوذر است، ابوذر لقمان امت است و عقلی حكیمانه دارد؛
چاره ای نیست باید از خودش توضیح بخواهم.
مجددا نامه ای به ابوذر نوشت و توضیح خواست.

❄️ابوذر در جواب نوشت:
«مقصودم از محبوب ترین و عزیزترین افراد در نزد تو همان خودت هستی. مقصودم شخص دیگری نیست. تو خودت را از همه ی مردم بیشتر دوست می داری.
❄️اینكه گفتم با محبوب ترین عزیزانت دشمنی نكن، یعنی با خودت خصمانه رفتار نكن.
❄️مگر نمی دانی هر خلاف و گناهی كه انسان مرتكب می شود، مستقیما صدمه اش بر خودش وارد می شود و ضررش دامن خودش را می گیرد.»

📚داستان راستان


https://telegram.me/joinchat/A6bBgzv2NvgCRzKpJ-VT3w

🔱🔱🔱