🌾🌿🌾 ….. ✍شمشیری برای فروختن.. 🍃 با نان و خرما به خانه رسید

🌾🌿🌾




✍شمشیری برای فروختن

🍃 با نان و خرما به خانه رسید. همسر، نان و خرما را از دست علی گرفت. نگاهی به قامت شوی انداخت. علی را بدون شمشیر دید.

🍃 -کجاست شمشیر مردافکنت؟

🍃 -به چند درهم فروختم و این نان و خرما را خریدم.

🍃 -پس درآمد نخل ها را چه کردی؟ چندین و چند روز است که از صبح به نخلستان می روی و زمین را می شکافی و نخل می نشانی. آیا هیچ درهم و دیناری از کشت و کار در نخلستان های مدینه، برای تو نیست؟

✨- نیازمندتر از خود یافتم و همه را به او دادم. ✨

📚 منبع: المناقب، ابن شهرآشوب، ج2، ص 98


https://telegram.me/joinchat/A6bBgzv2NvgCRzKpJ-VT3w

🌾🌿🌾