✅ قسمت سوم از.. 🌸 روایت دیگری از مرگ سلیمان علیه السلام …. و بی‎وفایی دنیا …

✅ قسمت سوم از #داستان_سلیمان_نبی

🌸 روایت دیگری از مرگ سلیمان ـ علیه السلام...
و بی‎وفایی دنیا...

✅ خداوند تمام امكانات دنیوی را در اختیار حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ گذاشت تا جایی كه او بر جنّ و انس و پرندگان و چرندگان و باد و رعد و برق و... مسلّط بود.

👈👈👈 او روزی گفت: با آن همه اختیارات و مقامات، هنوز به یاد ندارم كه روزی را با شادی و استراحت به شب رسانده باشم، فردا دوست دارم تنها وارد قصر خود شوم، و با خیال راحت، استراحت كنم و شاد باشم.

🔵 فردای آن روز فرا رسید. سلیمان وارد قصر خود شد و در قصر را از پشت قفل كرد تا هیچ كس وارد قصر نشود، و خود به نقطه اعلای قصر رفت و با نشاط به مُلك خود نگریست.

🎾 نگهبانان قصر در همه جا ناظر بودند كه كسی وارد قصر نشود.ناگهان سلیمان دید جوانی زیبا چهره و خوش قامت وارد قصر شد.

🔵 سلیمان به او گفت: «چه كسی به تو اجازه داد كه وارد قصر گردی، با این كه من امروز تصمیم داشتم در خلوت باشم و آن را با آسایش بگذرانم؟!»

🔴جوان گفت: «با اجازه خدای این قصر وارد شدم.»

ادامه دارد...

@rahe_aseman