✍. لقمان حکیم گوید:.. روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم


لقمان حکیم گوید:

روزی در کنار کشتزاری از گندم ایستاده بودم
خوشه هایی از گندم که از روی تکبر
سر برافراشته و خوشه های دیگری که از
روی تواضع سر به زیر آورده بودند
نظرم را به خود جلب نمودند
و هنگامی که آنها را لمس کردم،

••• شگفت زده شدم •••

خوشه های سر برافراشته را تهی از دانه
و خوشه های سر به زیر را
پر از دانه های گندم یافتم
با خود گفتم: در کشتزار زندگی نیز
چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند
اما در حقیقت خالی اند.

🍁 https://telegram.me/joinchat/A6bBgzv2NvgCRzKpJ-VT3w 🍁