ادامه. 👇👇👇

ادامه
👇👇👇

🔹 شیخ رضایی: گفته می‌شود ستاد، ایجاد شد تا پول‌های مردم را جهت‌دهی و ساماندهی کند اما به نظر می‌رسد زمانی که ستاد نبود، اساساً این حجم پول از طرف مردم به عتبات کمک نمی‌شد. من جست‌وجو کرده‌ام و آن گونه که دیدم، این ستاد دارای ردیف‌های قابل توجهی از اختصاص بودجه دولتی است. این خیریه است یا سازمانی که ردیف بودجه دارد و یا مسئولان کشور با دست‌ودل‌بازی پول های کلانی می‌دهند؟

🔸شیخ رضایی: وقتی با مردم هم صحبت می‌کنیم می‌گویند با بزرگ سازی این اماکن دیگر حس و حال و صفای قدیم را ندارند، چنانکه مردم از ایستگاه بازرسی ورود به محوطه تا رسیدن به گنبد و حرم باید فاصله طولانی را طی کنند که کاری سخت برای زوار است. نکته دیگر اینکه در کنار این اماکن مقدس، اتفاق «چندکاربری‌شدن» رخ داده است. مکانی که فقط برای زیارت ایجاد شده بوده است، حالا دیگر دارالشفا، پاساژ، رستوران، موزه، کتابخانه و ... دارد. این به دلیل سوداگری و رویکرد تجارتی است که در آن افرادی به انباشت سرمایه می‌اندیشند. گویی همان اتفاقی که در اقتصاد و بازار رخ می‌دهد در مورد حرم‌های زیارتی نیز در حال ایجاد شدن است.

🔹 چرا نیازهای "زائر" را بر "مقیم" ترجیح داده‌ایم؟ ما نیروی کار و متخصص را از اینجا سوار می‌کنیم و می‌بریم آنجا کار کند در حالی که بیکاری و فقر آنجا بیداد می‌کند. نگاهی که گویی «ما» و «آن‌ها»یی وجود دارد. نگاهی که به مانند «هر» پروژه اقتصادی و مهندسی دیگری عمل می‌کند. در حالی که ما و عراقی و افغان هم‌سرنوشت هستیم و فقر و سختی زندگی امروز او به ما هم منتقل خواهد شد.


🔸سرنوشت ما یکی است. همین نگاه است که اتحادیه اروپا را به وجود می‌آورد و بین کشورهای پیشرفته، اتحاد ایجاد می‌کند اما ما، مرزهای سیاسی را بر مرزهای فرهنگی ترجیح می‌دهیم و درعین این همه اشتراک، به سود اقتصادی و پروژه‌های خودمان در آن فضا فکر می‌کنیم. در حالی که برد آن‌ها، در بلند مدت، برد ماست و باخت آن‌ها، باخت ما. نمی‌شود در منطقه‌ای سرشار از فقر و بی‌عدالتی، شهر خوشبختی ساخت و دیوار کشید.

🔹 عتبه، لزوماً صدای مردم نیست. ما و عتبه یک تیم هستیم و مردم عراق و مقیم در اطراف حرم و شهرهای زیارتی در طرف دیگر. نکته سوم هم اینکه شکاف زائر-مجاور ایجاد کرده‌ایم. ما مهمان آن فضا هستیم.

🔸 در کتاب مجموعه مقالات «اربعین: تأملات جامعه‌شناختی» که توسط نشر آرما منتشر شده است، اگر دقت کرده باشید بحث آقای دکترشکرچی این است که اربعین عراقی با اربعین ایرانی منطق کاملاً متفاوتی دارد. ما منطق این را به درستی نمی‌فهمیم، دستگاه‌های رسمی ما می‌روند مداخله می‌کنند، ما اینجا ۹۰ درصد شیعه‌ایم در حالی که در عراق فضا به لحاظ مذهبی متکثرتر است، فرهنگ متفاوتی وجود دارد، نیازها متفاوت است، حتی نوع زیارت متفاوت است، عتبه هم اشتباه می‌کند و در ذهنش، مرتب، ساخته‌شدن یک «مشهد» دیگر می‌خواهد.

🔹 این کارفرما در حال اشتباه کردن است. او از شما، مشهد و دوبی می‌خواهد اما مسئولیت ما امروز این است که با استفاده از دانش علوم‌انسانی و علوم اجتماعی و معماری و شهرسازی او را آگاه کنیم

🔸ما باید بذرهای شکاف را خنثی کنیم. همه مواردی که عرض کردم ذیل ایده کلی «استخراج و تصفیه منابع فرهنگی» است. ببینید ما یک‌سری نیازهای روز داریم، مثل برق‌کشی، رعایت بهداشت و ...، یک مدل دوبی و مشهد است که صاف کن و براق کن و بی‌هویت و مراکز خرید و مراکز تفریحی بدون هویت و بی‌ریشه در تاریخ و فرهنگ دیروز ما. اما این تنها راه پاسخگویی به نیاز نیست. مدل‌های بسیار مؤثر دیگری هم در کشورهای اسلامی وجود دارد و امتحان شده و موفق بوده‌اند.

🔹مدل‌های مشارکتی، مدل‌های پاسخ‌دهنده به نیاز اما در قالب‌ حفظ و تقویت عناصر فرهنگی و متناسب کردن‌ش با زندگی امروز. مانند مدل بازسازی در شهر یزد و مدل بازسازی در «حفصیه» تونس، ما در عمل اما مدل ناموفق دوبی و مشهد را در نجف و کربلا و سامرا پیش می‌بریم.

🔰منبع: گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع

@religionandsociety