🔻نگاهی به مفهوم گناه در جامعه‌ی امروز🔻.. ✍ مژگان میرحسینی

🔻نگاهی به مفهوم گناه در جامعه ی امروز🔻

✍ مژگان میرحسینی

تمام مفاهیم انسانی در سیر تاریخی خود می تواند به معنا و تفسیرهای تازه ای راه پیدا کند و در هر زمان، تعبیری خاص از آن معنا در ذهن تداعی گردد. این مسئله در مورد مفهوم «گناه» نیز مستثنا نیست. آنچه که به نظر می آید در عصر کنونی انسان مدرن، پوسته ی سخت جامعه ی سنتی را شکسته و سر به آستان جدیدی می ساید و از این رهگذر می تواند ساحت هایی را تجربه کند، که حتی اندیشیدن به آن برای انسان سنتی ممکن نبود.
در واقع انسان مدرن نه تنها واقعیت های هستی خودش را می شناسد بلکه می تواند از آنها فاصله بگیرد و به آنها بیندیشد و با نهفته ترین و شرم آورترین معناهای آن آشتی کند. او رفتارهای خود را از دیالکتیک بین گناه و بی گناهی می رهاند و مهمتر از آن با گناه خویش، به عنوان یک امر انسانی کنار می آید. برای چنین فردی، گناه، حتی می تواند یکی از ملزومات انسان بودن شناخته شود. یونگ در کتاب «انسان و سمبولهایش» می گوید: «کلمات جنبه ی ناخودآگاه گستره تری دارند که هرگز نمی توانند به گونه ای دقیق مشخص شوند و به طور کامل توضیح داده شوند.» اما عمق این فاجعه جایی است که بدانیم این ناخودآگاه در بسیاری موارد از فردی به فرد دیگر متغیر است. ناگزیر، چنین مفاهیم انتزاعی بیشتر نامی است بر پایه ی باورهایمان، نه شواهد انکار ناپذیر. حال با توجه به پذیرفتن رشد فردگرایی در جوامع امروزی و دور شدن از آن جامعه ی توده ای بیشتر می توان این مسئله را لمس نمود.
واژگان که همیشه در دسته بندی بندی اسطوره ای خود، به دو دسته ی اهورایی و اهریمنی تقسیم می شدند، دیگر از آن معنای اسطوره ای خود در ذهن انسان مدرن تهی شده اند. بنابراین مفهوم گناه، امروزه هیچگاه از جایگاهی که یک انسان سنتی به آن نگاه می کند، قابل توضیح و تفسیر نیست.


@religionandsociety