مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین: نشستها، همایش ها، پایان نامه ها، معرفی کتاب، مقالات، پژوهشها و یادداشتهای تحلیلی. اطلاع رسانی، تبادل و دریافت مطلب: مریم محمدی اکمل @maryam_mohamadiakmal
♦️لزوم تجدید نظر در آموزهی امر به معروف و نهی از منکر در جامعهی مدرن.. 🔻قسمت اول / مقدمه
♦️لزوم تجدید نظر در آموزهی امر به معروف و نهی از منکر در جامعهی مدرن
🔻قسمت اول / مقدمه
متفکّران دینیای که جهان جدید را میشناسند و با ضرورتها و اقتضائات آن آشنایی دارند، بارها یادآوری کردهاند که تحوّلات اجتماعی همهجانبه، زندهگی در جوامع مدرن را بهکلّی با شرایط زندهگی در جهان ماقبل مدرن متفاوت ساخته است. ادیان جهانی نظیر یهودیّت، مسیحیّت، و اسلام در اعصار ماقبل مدرن ظهور یافتهاند و آموزهها و احکام و رهنمودهای آنها بیشتر سازگار با جهان زندهگی گذشتهگان است زیرا مخاطب اوّلیّهی این ادیان در جهان ماقبل مدرن و چه بسا با ساختاری قبیلهای میزیستهاند. هنوز بسیاری از جوامع مسلمان ساختار اجتماعی قبیلهای خود را حفظ کردهاند. در میان کشورهای اسلامی تنها معدودی از کشورها نظیر ایران و ترکیه هستند که تا حدّی (و نه کاملاً) از ساختار قبیلهای فاصله گرفتهاند. برای اینکه این ادیان بتوانند در جهان مدرن نیز به حیات خود ادامه دهند، کم و بیش نیازمند اصلاح و بازسازیاند. جنبشهای فکری ناظر به اصلاح و بازسازیِ ادیان تقریباً در همهی ادیان جهانی شکل گرفتهاند. بهعنوان مثال، در یهودیت گرایشی به نام یهودیت اصلاح (reform Judaism) بهوجود آمده است. در مقابل این گرایشهای اصلاحطلبانه یا فراتر از آن گرایشهای بازسازیگرایانه، جریانی از مقاومت و ایستادهگی با هدف حفظ کامل و بدون تغییر میراث دینی نیز در همهی ادیان جهانی دیده میشود. این گرایشها اغلب متّصف به راستکیشیاند؛ بهعنوان مثال، یهودیّت راستکیش (orthodox Judaism). بررسیها نشان میدهد که جریانهای راستکیشی با آنکه در جهان مدرن تا حدّی موفق به حفظ میراث دینی خود میگردند، امّا عملاً بهشکل فرقه و گروههایی منزوی در درون جامعهی دربرگیرنده درمیآیند و عملاً پیام و بُرد آموزهها و رهنمودهای دینی را به جماعتهای کوچکی محدود میسازند و یا با استفاده از روشهای خشن به مقابله با جامعهی دربرگیرنده و ارزشهای آن برمیخیزند و جنبشهای بنیادگرایانه را پدید میآورند. بنیادگرایی نه فقط در ادیان موسوم به غربی یا ابراهیمی -یعنی اسلام و یهودیّت و مسیحیّت- دیده شده است بلکه حتّا در میان ادیان موسوم به شرقی نظیر بودیسم و شینتوئیسم نیز پدید آمده است. بمبگذاریهای برخی فرقههای دینی در ژاپن در دهههای اواخر قرن بیستم نمونهی معروفی از این پدیده است. جریانهای بنیادگرایانه نه تنها موفّق به ترویج دین در جهان مدرن نمیگردند بلکه چهرهای بسیار منفور و غیرانسانی از دین و سنّت را به نمایش میگذارند و به جای جذب دلها، هراس میآفرینند و نفرت برمیانگیزند. لهیب فروزان اسلامهراسی در جوامع غربی فقط ناشی از توطئهی رسانههای غربی نیست بلکه در وهلهی نخست، برآمده از سوختی است که بنیادگرایان مسلمان بر پای این آتش ميریزند و آن را چنین فروزان میسازند. نکتهی اصلی این مقدّمه این است که رویدادها و تحوّلات جهان اسلام نیز به اشکال مختلف ضرورت اصلاح و بازسازی دینی را نشان میدهند. مقاومت در مقابل جریان اصلاحطلبانه و یا حتّا بازسازیگرایانه سبب طرد آموزهها و رهنمودهای دینی توسّط مردم از عرصهی عمومی میشود و چنانچه طرد آموزهها و رهنمودهای دینی رخ دهد، بازآوری مجدّد آنها به عرصهی عمومی بهآسانی ممکن نخواهد بود. تا زمانیکه آموزههای دینی توسط مردم جدّی گرفته میشوند میتوان امیدوار بود که والدین فرزندان خود را بر اساس آنها جامعهپذیر سازند، اما چنانچه آموزهها و رهنمودهای دینی از حیات اجتماعی طرد شوند، جامعهپذیری بر اساس الگوی زیست غیردینی رخ خواهد داد و آنگاه باورپذیرساختن و مطلوب ساختن آموزهها و رهنمودهای دینی برای کسانی که با الگوهای زیست غیردینی تربیت شده اند، چندان میسّر نخواهد بود.
ادامه دارد.
حسن محدثی گیلوایی / 26 بهمن 1397
@NewHasanMohaddesi
@religionandsociety