غبار غم برود حال خوش شود☘ 📚 #هر_کتابی_ارزش_خواندن_ندارد 🔺 معرفی #کتاب_مفید 🔷️ شرح آثار فلاسفه 🌿شرح آثار #حافظ_سعدی_مولانا و شمس تبریز 🎥 #دکلمه_موسیقی_کلیپ « ارتقاء آگاهی فرهنگی_فکری_فلسفی و بسط عدالت » ؛ادمین: @abibikaran13
مزاج دهر سخن میگوید:. ز تندباد حوادث نمیتوان دیدن.. درین چمن که گلی بوده است یا سمنی
مزاج دهر سخن میگوید:
ز تندباد حوادث نمیتوان دیدن
درین چمن که گلی بوده است یا سمنی
مزاج دهر تبه شد درین بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رأی برهمنی
این تباهی مزاج دهر وفساد طبیعت تاریخ. که بخت باژگون مسلمین بود، کمابیش تا آستانه قرن چهاردهم هجری چون موریانهای، پیشه و اندیشه آنان را از درون میخورد و از آن جز پوستهای باقی نمیگذارد. استعمار هم بدتر و شرورتراز چنگیز و تیمور از بیرون درمیرسد و نیمجان باقیمانده آن را میستاند و چنین است که خانهای را که مجاهدان ساخته و از دشمن پیراسته بودند، و فقیهان به نظم، و عارفان به هنر آراسته بودند، فرومیریزد، و مزرعۀ تمدّن را آب، و دهقان مصیبتزده را خواب فرا میگیرد.(۱)
در قرن چهاردهم است که بیداران و بیدارگران در اکناف و اقطار عالم اسلام به ظهور میرسند و طالب رستاخیز مسلمانان میشوند. مسلمانان را مینگرند با هویّتی پارهپاره و معرفتی منجمد و سنگواره. کوششها از دو سو آغاز میشود تا هویّت و عزّت و حرمت را به آنان بازگردانند و معرفتشان را پارهدوزی کنند. بانگ احیاء خلافت و اتّحاد مسلمانان از یک سو، و بانگ نوخوانی و بازسازی شریعت و دیانت از سوی دیگر درهم میآمیزند تا آن بخت باژگون را باژگون کنند.
پس از بیدارگریهای کسانی چون سیّدجمال و محمدعبده و اقبال لاهوری که آمیزه ای از هویّتگرایی و معرفتپروری بود، اینک در عالم اسلام نومعتزلیانی به ظهور رسیدهاند تا داد عقل را بستانند، و داد و ستد بیرون و درون عالم اسلام را سامانی مؤمنانه و عالمانه بخشند. همراستا با این نومعتزلیان معرفتپرور، سلفیها و نابگرایان هم، به نمایش اقتدار مشغول شده اند و میخواهند با نظامیگری و جهاد فی سبیلالله، رعب در دل دشمنان بیفکنند و خلافت اسلامی را احیاء کنند، و مرزهای دولت ـ ملّت ها رافروکوبند و تاریخ را در نوردند، و آب را از سرچشمه بردارند و اسلام را به روزهای نخستین بازگردانند، و هویّتی ستبر و ستیهنده برسازند تا حمله دشمنان را دفع کنند، و مکرشان را به خودشان بازگردانند. …. هرچه حرکت نومعتزلیان مصلِح، به مقتضای ماهیت امر، آهسته و گامبهگام است، حرکت جهادیان، پرغوغا و چشم رباست، و جهانیان اینک جهادیان را می بینند و بس! و بر آتش این وسوسه دامن میزنند که گویا اسلام جز کینتوزی و جنگافروزی چیزی در انبان ندارد. فقاهتش هم در خدمت بدویّت است وبس.
تردید نباید کرد که سهم عظیمی ازخشونتگرایی جهادیان بازتاب امنیّتستانی و خشونتپروری غربیان است، و اصلاح دینی نومعتزلیان وامدار دستاوردهای علمی و فلسفی و حقوقی و دینی مغرب زمینیان است. مدرنیته ما را هم به زهر خود آلوده است، هم به غذا و داروی خود نواخته است. اما هویّتاندیشان خواستار میانبُر زدن و یک شبه راه صد ساله پیمودناند. گمان میکنند اقتدار نظامی و ویرانگری و رعبآفرینی، تمدّن سازند. و اگر مجاهدانی چند در عصر رسول اکرم و در کورۀ داغ وحی، جان تازه گرفتند و مشعل مسلمانی را با خود به جهان پیرامون بردند، امروز هم میتوان همان الگو را تکرار کرد و با لافِ مسلمانی زدن و تیر و کمان به دست گرفتن، زبردستان را فرو کشید و فرودستان را فرادست نشاند. رجعت محالاندیشانه به گذشته و نادیدنِ تاریخ و نشناختنِ روزگار مدرن کار به دست همه داده است. اسلام ازنبوّتی و معرفتی وحیات تازه یی آغاز شد و سپس هویّتی فراخ و فراگیر بر آن نشست. از وقتی که چرخۀ معرفت از کار افتاد آن هویّت هم به پوستهای پوک بدل شد. حیات دوبارۀ مسلمانان را معرفتاندیشان تأمین خواهند کرد، نه هویتاندیشانی که میخواهنددرجهانی که دولت –ملت ها به تمکین برجای خود نشسته اند وعلوم طبیعی و انسانی رازهای طبیعت ودیانت را گشوده اند وهویت ملی جا را بر هویت دینی تنگ کرده است وحقوق بشر آئین مشترک همه اقوام و ملل شده است ،قشری بیمغز را جانی نو بخشند و پوستین وارونه بر تن اسلام بپوشانند. باید به دوران ماقبل ارتدوکسی بازگشت و همه چیز را از کفر و ایمان، و حلال و حرام، و وحی و نبوّت، و حق و تکلیف و فقه و کلام رااز نو سیّالیّت بخشید.
ششم: از مسلمانی و مسلمانان و نیک و بدشان گفتم، بیفزایم که مسلمانان هم انساناند و چون دیگران اسیر شهوت و غضب و خواستار سود و ظفرند. نام مسلمانی کسی را بافضیلت نمیکند. دیانت معیشتاندیش که قوت غالب عموم دینداران است، نیکان را نیکتر و بدان را بدتر میکند. مولانا فرمود:
زانکه از قرآن بسی گمره شدند
زین رسن قومی درونِ چَه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عَنود
چون تو را سودایِ سربالا نبود
طالب هرچیز ای یارِ رشید
جز همان چیزی که میجوید ندید
سودای مقدّم بر دینداری، دینداری را جهت میبخشد:اگر در آن رحمت بجویی رحمت خواهی یافت و اگر خشونت بجویی خشونت خواهی یافت.همچنانکه با رسن میتوانی درچاه درآیی یا از چاه برآیی.درهنگامه خطر،دین تیغ میشود ودر هنگام رفاه ،میغ. مسلمانان جمعی نا همگونند ودین بر زبان کثیری از