همه چیز از آن روزی شروع شد که سروش با رادیوی هلند مصاحبه کرد!. «محمد آفریننده‌ی قرآن است.»

همه چیز از آن روزی شروع شد که سروش با رادیوی هلند مصاحبه کرد!
«محمد آفریننده‌ی قرآن است.»
به تدریج واکنش ها بالا گرفت،عده ای او را مرتد خواندند و خواستند او را نیز به سرنوشت سلمان رشدی محکوم کنند،
به همین خاطر مصاحبه ی دوم سروش درگرفت،با روزنامه کارگزاران: «اولیا خدا چنان به خدا نزدیک و در او فانی اند که کلامشان عین کلام خدا است،پیامبر عزیز اسلام بشر بود، اما در عین حال این بشر چنان رنگ و وصف الهی گرفته بود، و واسطه ها (حتی جبرئیل) چنان از میان او و خدا برخاسته بودند که هر چه می گفت هم کلام انسانی او بود هم کلام وحیانی خدا. و این دو از هم جدا نبود.»
باز هم مخالفتهای فراوانی برخاست،یکی از مراجع و متکلمین معاصر به نام آیت الله جعفر سبحانی،به نقد سروش پرداخت،سروش نیز که او را به سان استاد خود می دانست،نامه ای را در جواب به او نوشت،
نامه ی اول با عنوان «بشیر ما بشر بود !» و نامه ی دوم به نام «طوطی زنبور» سعی داشت نظریه ی خود را بسط و اثبات کند.
بسیاری دیگر نیز صدایشان در آمده بود: بهاء الدین خرمشاهی،ناصر مکارم شیرازی،عبدالعلی بازرگان،عطاء الله مهاجرانی،و مرحوم حسینعلی منتظری.
هر کدام از دیدگاه خود به نقد کلام سروش پرداختند.
فشار بر روی سروش به حدّی شد که دیگر تاب در ایران ماندن را نیاورد،و ترنم کنان به این بیت از ایران مهاجرت کرد:
ما آزموده ایم در این شهر،بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش . . .
با همه ی این حال این مصاحبه،و مناظرات و بازتاب آن به نظرم هنوز نیز قابل بررسی و تفکر و تامل است.

مجموعه حاضر به همین خاطر گرد آوری شده و در اختیار قرار میگیرد 🔻🔻🔻