غبار غم برود حال خوش شود☘ 📚 #هر_کتابی_ارزش_خواندن_ندارد 🔺 معرفی #کتاب_مفید 🔷️ شرح آثار فلاسفه 🌿شرح آثار #حافظ_سعدی_مولانا و شمس تبریز 🎥 #دکلمه_موسیقی_کلیپ « ارتقاء آگاهی فرهنگی_فکری_فلسفی و بسط عدالت » ؛ادمین: @abibikaran13
کمال آن تأثیر ندارد …به رغم مدعیانی که منع عشق کنند. جمال چهرهی «او» حجت موجه ماست
کمال آن تأثیر ندارد.
به رغـم مـدّعیـانی که منع عشـق کنند
جمال چهره ی «او» حجّت موّجه ماست
و اگر بیتمیزان که تبر طعن و تیشهی تخریب بر دوش دارند، گمان باطل میبرند که ریشهی این نهال مبارک برانداختنی است، بدانند که بر سر میخ کوفتن، آن را استوارتر خواهد کرد.
چـراغی را که ایزد برفـروزد
گر ابله پف کند ریشش بسوزد
هیچ اندیشهای در دیار ما، به اندازهی اندیشهی روشنفکری و نواندیشی دینی شور و شعف، و ردّ و قبول نیافریده است. هم روشنفکری سکولار وامدار و طرفدار آنست، هم روحانیت قم؛ هم روشنفکری سکولار با آن دشمن است، هم روحانیت قم! این دشمنان در حسرت نیمپاره از هزارپاره اقبال و احترامی هستند که نثار آن مدرسه میشود.
(٢)
و با اینکه دوستانش تقیّه می کنند و از بیم جان خاموش مینشینند، و دشمنانش به جان میکوشند تا نام آن را فرو پوشند، شکفتن این گل بوته در آن کویر ناآباد ناآزاد، خود معجزهای تاریخی است. حتّی بیهنران گمنام، برای کسب شهرتی کاذب و کاسد، به بهانه هایی فاسد با روشنفکران دیندار درمیآویزند تا به دروغ هماورد آن پهلوانان فرانمایند.
***
درین دوران دین و بالاخص دین اسلام، در گرداب بحران افتاده است و «رهاننده را چاره باید نه زور»»! امروز همه دریافته اند که انقلابی پرهیاهو که سی و هفت سال پیش در ایران حادث شد، حرکت شورمند و ستم ستیز و عاشقانهی غیرعاقلانهای بود که بر هیچ پشتوانهی تئوریکی استوار نبود. از اسلامی دم میزد که هیچ آشنایی با عقل و علم مدرن نداشت. از حوزهای برآمده بود که فقهی کهنه و کلامی کهنهتر داشت. دین عجایز تعلیم عوام می کرد و بر تقلید و عاطفه استوار بود، و مهارتی یگانه در سخنرانی و روضهخوانی داشت و محصولش رسالههای عملیه در فروع دین! نه تحقیق تازه در اقتصاد کرده بود، نه در اخلاق، نه در مدیریت، نه در سیاست، نه در… با این همه پس از انقلاب، با دست خالی مدّعی همهی اینها شد، آن هم به نام دین و به خرج اسلام! و چنین بود که بحران زاده شد. کوشش بسیار رفت تا این بحران پوشیده بماند، امّا «تا همی پوشیش او رسواتر است»! لذا دعوت به «فقه پویای جواهری» کردند و استخراج از «منابع دست نخورده» و «اسلامی کردن علوم» و « راه اندازی کرسیهای نظریهپردازی» و … و عاقبت چون صیّادی در شکار سایهای:
ره نبرده هیچ در مقصـود خویش
رنج ضایع، سعی باطل، پای ریش
و وقتی هیچیک از این حیلهها سود نکرد، دست به دامان آلودهی مدّاحان شدند، مگر اینان آب رفتهی شریعت را به جوی خشکیدهی امّت بازگردانند!
( ٣ )
روشنفکران دینی نخستین کسانی بودند که راز و عمق این بحران را دریافتند و با دلی در گرو خدمت و دیانت، و با شجاعت و شرافتی شریعتی وار، بیترس و بیتقیّه، و بیرشوت و اجرت به مصاف آن رفتند و به فراست و فطانت شگفتیها آفریدند. الهیات نوینی آوردند، راه دیالوگ با مدرنیته را گشودند و جهاد با استبداد دینی را پایه نهادند و فقه تکلیفی را بهجای خود نشاندند و حقوق و اخلاق را سروری بخشیدند و با تاکید همزمان بر معنویت و سنت، معرفت و هویت دینی را به مهربانی در کنار یکدیگر نشاندند و باکاوش در معنا و ماهیت پیامبری و وحی، سرّ خاتمیت را بازنمودند و حقجویان را با نبوت آشتی دادند و از تاریخیت دین پرده برداشتند و ذاتی و عرضی آنرا واشکافتند و راه خشونت بنام دین را بستند … و گرچه هنوز از دو طرف کشاکش عنیفی میرود و نبردی نامتقارن برپاست، رقیب به قوّت این مدرسه «طوعاً و کرهاً» گردن نهاده است. اگر گردن ننهاده بود، این همه مشق بطالت نمیکرد و درس جهالت نمیداد و کتاب ضلالت نمینوشت و این همه سپاه و سلاح فراهم نمیکرد و پژوهشگاه و آموزشگاه مزّور نمیساخت و مجلّهها و روزنامههای مجازی و حقیقی سامان نمیداد، آن هم با یک هدف اصلی و یگانه: فروکوفتن روشنفکری و نواندیشی دینی!
خلق کردن چهرههای کاذب علمی و روشنفکری و دادن جوایز گران به افسونگران، و آوردن یاوهگویان به صندوق صوت و صورت، و بنگاه بانگ و رنگ؛ و طرد احرار و آزادگان، و ترویج آیینهای تهی و خردستیز و غم آموز؛ و تحکیم پایههای استبداد به دست وعّاظ السلاطین و سوداگری با دین؛ و غلبه بخشیدن انقیاد بر انتقاد؛ و منع اکید از طرح و تفوّه به رفورم دینی و … ، پیشه و اندیشهی نظامی است که از حوزهها برآمده و بر دین نشسته و روشنفکران دینی را میبیند که نظراً و عملاً، عاشقانه و عاقلانه مقابل آنان ایستاده اند و در کار روشنگری هستند.
ایستادهاند تا معلوم کنند که:
اگرچه عقل فسونکار لشکری انگیخت
تو دل گرفته نباشی که عشق تنها نیست!
به ملک جم ندهم مصرع نظیری را
هرانکه کشته نشد ازقبیله ما نیست
فربهی و توانمندی روزافزون این مدرسه، اینک قابل انکار نیست که «آفتاب آمد دلیل آفتاب»!
نقد ناقدان و تأیید و تکمیل محققان، آن را کاملتر و فربهتر کرده است و خروج خوارج و عجایز، بر خلوص آن افزوده است، و لذا بیمی و باکی از طعن طاعنان و