‌_خیز_حادثه..!.. ◾️ بحران مدیریت کلان.. چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید

#این_سیل‌_خیز_حادثه .. !

◾️ بحران مدیریت کلان

چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی‌ام دراندازد میان قلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد ز گردش‌های گوناگون

در این نخستین روزهای سال ۹۸، باران که رحمت بی‌منتهاست و لطف آسمان به زمینِ ماست، بلای خانمان‌سوزی شده، و شهر و کاشانۀ مردمان را در بر گرفته است. ما مردمان ایران، غوطه‌وریم در میان حوادثی که سال‌هاست گریبان‌گیر ماست؛ و به تعبیر حافظ، سکنی گزیده‌ایم،

در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست
چنان رسد که امان از میان کران گیرد

چه می‌توان گفت و چه باید گفت؟ سال‌هاست که در این سرزمین، بلایای بی‌شمار را نظاره می‌کنیم. زلزله، آتش‌سوزی، تصادفات جاده‌ای و این‌بار هم سیل، ما را و هم‌وطنانمان را به مخاطره می‌اندازد؛ و هر بار آنچه در سطح مدیریت کلان کشور رخ می‌دهد، آن است که بعد از دست‌پاچگی اولیه در مدیریت بحران و کارهای صوری و بی‌فایده، به صدور بیانیه، ابراز اندوه و نهایتاً دعوت از مردم برای کمک به خودشان مواجه شویم.

آری، ما به یاری هم می‌شتابیم؛ و همین هم شایسته ما است که از سعدی بزرگوارمان آموخته‌ایم:

بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

اما پرسشی که مرا می‌آشوبد و در اندیشه‌ام فرومی‌برد آن است که دعوت به یاری انسان‌ها به یکدیگر، چیزی نبوده است که حکومت‌ها برای آن شکل گرفته باشند. انسان‌ها ذاتاً می‌خواهند که به همدیگر یاری رسانند و نیازی به صدور بیانیه و دعوت ندارند. مسئله آن است که وظیفۀ حاکمیت چیست؟

آیا این که هر بار منتظر شویم که بعد از حوادث به یاری هم بشتابیم، راهکار مناسبی برای توقف این تسلسل خونین است؟ آیا نباید بیاندیشیم که این همه چرا گریبان‌گیر ماست؟ هزاران برابر این باران، در جای جای کرۀ زمین مشاهده شده است؛ اما چرا در ایران، چنین مصیبت‌انگیز است؟ هزاران زلزله در نقاط مختلف جهان رخ می‌دهد، چندین برابر قوی‌تر از آنچه در کشور ما موجب نابودی زندگانی انسان‌هاست، اما چرا در ایران است که زلزله جان و امان مردمان را می‌ستاند؟

سوء مدیریت، بزرگترین بلای یک کشور است. مدیرانی که تنها شعار می‌دهند، جز ارائۀ سند و برنامه‌های بی‌کاربرد گامی برای توسعه بر نمی‌دارند، و انسدادهای مدیریتی که با حذف انسان‌های کاردان هر روز بیشتر می‌شود. بی‌شک فقدان عقلانیت فردی و جمعی در سطح فرهنگ عمومی و حکومتی، آن چیزی است که نعمت‌های الهی را تبدیل به مصائب غیرقابل جبران می‌کند. اگر قرار است به یاری هم بشتابیم، تنها نباید در این زمان و زمان‌های دیگری باشد که جان و مال‌مان در خطر است. باید به یاری عقلانیت و خرد بشتابیم؛ و با بیدارسازی و آگاهی‌بخشی، راه را برای خروج از انسدادهای فرهنگی و سیاسی فراهم آوریم که زمینه‌ساز وقوع این حوادث است.

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

دکتر میلاد نوری
@roshanfekridini13.