و همه منظومه و مبانی فکری خود را با دستاوردهای کنونی علوم زبانی، تاریخی و اجتماعی بیازمایند، و آن‌جا که حجتی ندارند، حجیتی ادعا نک

و همه منظومه و مبانی فکری خود را با دستاوردهای کنونی علوم زبانی، تاریخی و اجتماعی بیازمایند، و آن‌جا که حجتی ندارند، حجیتی ادعا نکنند و قواعدِ علم و هنجارهای عقل سلیم را پاس بدارند و منزلتی استثنایی و ممتاز برای خود نشناسند، اولویت را به مقاصدِ شریعت دهند نه به ظاهر متن‌های تاریخی، دین را در فقه فرونکاهند، مسئولیت فردی فکر و عمل خود را مانند دیگران بپذیرند، حقوق بشر و شهروندی را در همه لایه‌ها و گستره‌هایش محترم بشمارند، اختلافِ نظر و تکثرگرایی را مایه پویایی و پایندگی جامعه بینگارند و هم‌چنان که در مبانی و مدعیات فکری خود فروتنی بیشتری پیشه می‌کنند، در جامعه نیز هم‌چون آدمی در میان آدمیان رفتار کنند، نه در مقام آیت عظمای خدا و حجّت اسلام و مسلمین. تا زمانی که این نقادّی نظری و بازسازی اجتماعی رخ نداده، انتظار تحولی معنادار و نتیجه‌بخش در روحانیت ناکام می‌ماند.