غبار غم برود حال خوش شود☘ 📚 #هر_کتابی_ارزش_خواندن_ندارد 🔺 معرفی #کتاب_مفید 🔷️ شرح آثار فلاسفه 🌿شرح آثار #حافظ_سعدی_مولانا و شمس تبریز 🎥 #دکلمه_موسیقی_کلیپ « ارتقاء آگاهی فرهنگی_فکری_فلسفی و بسط عدالت » ؛ادمین: @abibikaran13


🍀🍀روشنفکری نیاز به از خودگذشتگی دارد

🔹برای اینکه سخنان روشنفکر موثر واقع شود باید با از خود گذشتگی خیلی جدی بپذیرد که نمیشود من روشنفکر باشم. ولی خانه‌ام مثل یک تاجر بازار باشد و ماشینم اینجور و ویلا آنجور و مسافرت و تفریح و استراحت و خواب و خوراکم سرجایش باشد. روشنفکری یک نعمت است که خدا به کسانی میدهد و در مقابل این نعمت، نعمت هایی را هم از ایشان دریغ میکند. نه اینکه خدا بخیل است، به این معنا که در دنیا- به گفته نیما یوشیج: هیچ چیزی به تو نمیدهند مگر اینکه چیزهایی را از تو باز می‌ستانند. این قاعده عمومی عالم است. ولی اگر من بخواهم ماشین و خانه و سفر خارج از کشور و تعیش و تفنن و تجمل و همه اینها را داشته باشم و در کنار همه اینها یک روشنفکر هم باشم، نمی شود …🔹اگر اینطور میشد که همه عالم روشنفکر میشدند. چرا چنین نیست؟ چون از خودگذشتگی احتیاج دارد. یعنی یک نوع محرومیتی را باید بپذیرد. ...
  • گزارش تخلف

مقصد و هدفی از پیش تعیین شده گرفته است و گذار او به متن‌ها، صرفا یافتن اصلاعاتی مثبت، هر چند سست برای ادعای خود است

این نکته نشان می‌دهد که خورجین گنجی چقدر خالی از دانش لازم برای ارزیابی اندیشه است از این رو دست به اتهام و برچسب زدن می‌برد …۳. و سومین خطای خطای گنجی، خطای سیاسی است …یکی از دلالت‌های معنایی مفهوم «شرایط و مقتضیات»، همانا امکان‌های پیش رو و محدویت هایی است که مرزهای آدمی را تنگ و یا فراخ می‌کند. و البته بدیهی است که زیستن در جغرافیایی با امکان‌های کم و با انواع محدودیت‌ها، با زندگی در امکان‌ها و مقدورات در فضای باز، بسیار متفاوت است. کنشگر، لاجرم در محدوده‌های از پیش تعیین شده زندگی می‌کند و توانایی اش توسط مرزها و محدودیت هایی که قدرت حاکم برای او در نظر می‌گیرد، پایان می‌گیرد. از این رو زیرکی و هوشیاری بسیار می‌خواهد که کنشگر و متفکر، آن گونه گام بردارد و سخن بگوید که نه تنها بتواند ایده هایش را با دیگران در میان بگذارد و به کنش هایش ادامه دهد، بکه قادر باشد چیزی بر امکان موجود بیفزاید. زمین بازی را وسیع‌تر و سقف سانسور را با تدبیر و تعقل، کم رنگ‌تر کند. امکان افزایی و فرصت ایجاد کردن، خرد عملی و بینش عمیق می‌خواهد …آن چه در فراز و نشیب زندگی گنجی می‌توان ملاحظه کرد، (بدون آن که بخ ...
  • گزارش تخلف

اکبر گنجی اخیرا با طرح ادعایی مبنی بر فرقه سازی از سوی عبدالکریم سروش، دست به پیشگویی عجولانه‌ای می‌برد … تلاش می‌کند پیش از هر کس

اما او نمی‌داند با چنین پیشگویی سترون، دست کم مرتکب سه خطای بزرگ شده است. اولا خطای جامعه شناختی. ثانیا خطای اخلاقی و ثالثا خطای سیاسی.۱. گنجی با ادعای فرقه سازی از سوی سروش، مرتکب دو گونه خطای جامعه شناختی می‌شود:. اولین خطای جامعه شناختی گنجی این است که نحله‌ی فکری را با «فرقه» همسان و هم معنا معرفی می‌کند. سروش (فارغ از داوری در باره‌ی ایده‌ی رویاهای رسولانه‌اش)، متفکری است که با طرح ایده هایی نو می‌خواهد در بن بستی که احساس می‌کند مسلمانان در آن گرفتار آمده‌اند، رخنه ایجاد کند و برون رفتی را نشان دهد. کار او اندیشیدن و تامل و در نهایت، برساختن دستگاه اندیشگی مطلوبی است که سستی‌ها و ضعف‌های دستگاه اندیشگی سنتی را نداشته باشد. در این جا سروش یک چشم انداز است. تلاش می‌کند افقی نو برای نگرشی فرارونده و گشایشگر ترسیم کند. ...
  • گزارش تخلف

«هانا آرنت، به زبان ساده».. ✍سهند ایرانمهر. سالگرد تولد هانا آرنت، فیلسوف سیاسی یهودی تبار آلمانه

خب میشه الان کلی لفاظی کرد و قلمبه سلمبه گفت اما میشه فلسفه رو خیلی ساده و لذتبخش هم فهمید بنابراین تصمیم گرفتم به اختصار بهتون بگم هاناآرنت درباره خشونتی که این روزها جهان و ذهنمون رو اشغال کرده چه حرفای جالبی داره:. 🔘یکی از دغدغه‌های هانا آرنت موضوع خشونت و اطاعت پذیریه. بعد از جنگ دوم جهانی، وقتی آیشمن، مجری اصلی جنایت هولوکاست، گرفتار شد. هانا آرنت رفتار این آدم معمولی و خیلی مظلوم رو بررسی کرد تا بفهمه چطور از یه آدم به این سادگی خشونت هایی به اون وسعت سرزده. آرنت در جریان این تحقیقات به یک مفهوم جالب رسید: «پیش پا افتادگی جنایت». به این معنا که اگر آدم‌ها یه پروسه‌ی مشخصی رو طی کنن، خیلی راحت تبدیل به آیشمن میشن و جنایت تبدیل میشه به یه مساله پیش پا افتاده و اونوقت یه استاد دانشگاه، یه بچه مهربون، یک زن آروم یه مرد رمانتیک یا یه پیرمرد خواستنی به راحتی میشه یه جانی تمام عیار! نمونه عینی این ماجرا رو شما تو گوشه گوشه جهان دیروز و امروز می‌بینید و شاهد بوده یا هستید که چطور آدم‌های موجه در مصدر ناموجه‌ترین کارها قرار می‌گیرن و در کمال تعجب اون رو مرتکب می‌شن اما این اتفاق و مراحل ا ...
  • گزارش تخلف

مثالی ملموس بخواهیم، ناصر مکارم شیرازی، نمونه و نماینده فقیه امروزی است

این مرجع تقلید، تشکیلات اداری و مالی عظیمی در خدمت ریاست مذهبی خود دارد، درآمدهایش فراتر از وجوهات شرعی و بیشتر حاصل فعالیت اقتصادی ناشفاف ولی کلان اوست، صاحب و ناظر چند شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای برای پخش برنامه‌های مذهبی و حتی فرقه‌گرایانه است، سایت اینترنتی هفت‌‌زبانه دارد: فارسی، عربی، اردو، انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی، روسی و آذری، می‌توان استفتای آنلاین کرد و فتوای آنلاین گرفت. همین‌طور، می‌توان با کارت اعتباری وجوهات شرعیه را آنلاین پرداخت کرد. اما همین فقیه که بالاترین بهره را از تکنولوژی ارتباطات می‌برد، مدام علیه اینترنت یا آزادی‌های مدنی فتوا صادر می‌کند. در عین اخذ وجوهات از تجارت به شیوه مدرن نمی‌گذرد، با قدرت سیاسی هم‌پیمان و هم‌پیاله است و از امتیازهای تبعیض‌آمیز دولتی نصیب وافر به چنگ می‌آورد. بدین ترتیب، می‌توان این فقیه را نماد کاملی از مدرنیزاسیون روحانیت و تأثیر جهانی‌شدن بر حوزه‌های علمیه قلمداد نمود. ...
  • گزارش تخلف

و همه منظومه و مبانی فکری خود را با دستاوردهای کنونی علوم زبانی، تاریخی و اجتماعی بیازمایند، و آن‌جا که حجتی ندارند، حجیتی ادعا نک

تا زمانی که این نقادی نظری و بازسازی اجتماعی رخ نداده، انتظار تحولی معنادار و نتیجه‌بخش در روحانیت ناکام می‌ماند.
  • گزارش تخلف

از دافعه دیگر روحانیت نمی‌توان چشم پوشید: بی‌فرهنگی

جهل مقدس روحانیت، بستر سترون فرهیختگی و فرزانگی است. روحانیت با هنر بیگانه است، از ادبیات سردرنمی‌آورد، از لطافتی که دوره کوتاهی در تمدن اسلامی وجود داشت هم بهره‌ای ندارد، تک‌ساحتی است، در درک دیگری نمی‌کوشد، نگاه انسانی را نیاموخته، میان کافر و مؤمن، زن و مرد، کودک و بزرگ‌سال تفاوت می‌گذارد، در جهانی بس تنگ و خفقان‌آوری زندگی می‌کند، بدون آن‌که از تنگنایش به تنگ آید. نه فقط خود فاقد فرهنگ است که فرهنگ را از دیگران هم دریغ می‌کند، چاقوی تیز تکفیر و سانسور را به کمر می‌بندد، و رستگاری را، هم‌چون کالایی نایاب، میان خود و پیروان «فرقه ناجیه» تقسیم می‌کند و دیگران را به دیده دوزخیانی در آستانه دروازه مرگ می‌نگرد …■ آیا می‌توان از یک جهت‌گیری به سوی اصلاحات در اسلام شیعی حرف زد؟ اگر به این نیاز پاسخ داده نشود، آیا با نوعی زوال آن روبرو می‌شویم؟. من نشانه‌هایی از ظهور تفکر انتقادی در میان حوزه‌های علمیه شیعی یا کسانی که هویت شیعی برای خود قائل‌اند، نمی‌بینم. سنت شیعی و سنت اسلامی به طور عام، از لحاظ فکری، قرن‌ها پیش، زوال یافته و منسوخ شده است. اما عدم مشروعیت فکری یک سنت لزوما به معنای زوال ...
  • گزارش تخلف

ذهن مدرن، «اصالت»، یا اتصال بی‌گسست و مستقیم تاریخی امروز به هزار سال پیش را توهمی تاریخ‌گریزانه می‌انگارد، هر انسانی را دارای عقل

بر خلاف آن، ذهنیت فقهی، خودخواسته و مصرانه، در دوران نابالغی عقل مانده و حاضر نیست با پذیرش مسئولیت داوری، به بلوغ برسد و از اقتدارهای بیرونی رهایی یابد …ذهنیت فقهی می‌کوشد واقعیت را تغییر دهد تا با مفاهیم سنتی سازگار گردد، به جای آن‌که ناظر به واقعیت جاری مفهوم‌پردازی نماید و تقدسی برای هیچ مفهومی قائل نباشد. چنین ذهنیتی، مفاهیم و نظریات قدما را واقعی‌تر از واقعیت دگرگون‌شونده می‌انگارد و در نتیجه، واقعیت را تا جایی به رسمیت می‌شناسد که به کار اثبات مشروعیت سنت قدیم بیاید یا از آن پاسداری کند. عقل فقهی مقید به نقل، و مقدم بر عقلانیت آزاد است و بنا به سرشت دل‌بخواهی و تحکم‌آمیزی که دارد، نظام تبعیض‌ها و روابط قدرت نابرابری را در جامعه مشروعیت و وجاهت می‌بخشد. عقل فقهی، عجب نیست که رویکردی پرتناقض و توجیه‌ناپذیر به جهان واقعی داشته باشد: مثلا تکنولوژی غرب را جهانی بداند و استفاده از آن را حق مسلم خود بخواند، ولی علوم زبانی، اجتماعی و تاریخی مدرن را نادیده بگیرد، و مبانی و مفروضات خود را به آزمون آن نسپارد …در عصر جدید، به ویژه با انقلاب ایران، روحانیت، به جای حل نظری و عقلانی بحران دین، ...
  • گزارش تخلف

عقل فقهی، ابداع‌گر و آینده‌نگر نیست، بل‌که در خدمت مشروعیت‌بخشیدن به قدرت حاکم و تفسیر قدیم است

عقل فقهی، «اصالت» را به «سلف»، گذشتگان، می‌دهد و «تبعیت» از آنان را عین اطاعت از خداوند می‌شمرد. ذهنیت فقهی، متن‌ها را از تاریخ و سیاق ظهور آن‌ها جدا می‌کند و با تحمیل معنا و تفسیری غیرتاریخی بر آن‌ها، اصول و قواعدی مقدس برای تعیین رفتار فرد و جامعه امروزی می‌سازد. این ذهنیت، اختلاف فکری را برنمی‌تابد. عقل فقهی دوگانه‌اندیش است: ما / آن‌ها، نص/ عقل، سلف / خلف، اصیل / وارداتی، هدایت / ضلالت، سنت / بدعت و …. یک سو حق و حقیقت مطلق و سوی دیگر باطل و حرام ابدی است. قدرت فقیه، از امام یا پیامبر و سرانجام از خداست، او «آیت عظمای الله» است …تقدیس مفاهیم فقهی به تقدیس سلطه فقیه بر انسان‌های دیگر مشروعیت می‌دهد. مدام در حال اسلامی‌کردن همه چیز با دیدگاه‌های انسانی خود است. واقعیت در حال تغییر، تجدد، را به چشم مسائل مستحدثه، مسأله‌های نوپدید فقهی می‌بیند که باید حکم شرعی آن‌ها بر اساس اصول و قواعد معین گذشته مشخص گردد. «اجتهاد» به معنای اصطلاحی آن در اصول فقه، اجتهاد در دستیابی به «احکام‌ شرعیه» در صورت نبود نص است. ...
  • گزارش تخلف

روحانیت، هرچه به تکنولوژی مدرن مجهزتر می‌شود، هویتی آشفته‌تر، نمودی بی‌ریخت‌تر، و شهوتی آتشناک‌تر برای سلطه‌گری می‌یابد؛ زیرا مشکل

روحانیت اسلام، قرن‌هاست که در اسارت ذهنیت فقهی به سر می‌برد، زندانی نصوصی است که روزگاری زنده و بازتاب واقعیت جاری پیرامون خود بوده‌اند. ذهنیت فقهی با تأسیس اصول فقهی، هر رخدادی را فرعی می‌داند که باید با ارجاع به آن اصول، حکم شرعی‌اش را تعیین کرد. یعنی همواره واقعیت پیش رو، به تصویر یا توهمی از گذشته‌ سپری‌شده برگردانده می‌شود. ...
  • گزارش تخلف

🔹چرا در ایران «روشنفکران» با یکدیگر گفتگو نمی‌کنند؟

✔️بیش از بیست سال از سخنان خانم نیلوفر گوله، جامعه شناس ترک تبار می‌گذرد که در مقایسه‌ای میان روشنفکران ایران و ترکیه، از فقدان گفتگو میان روشنفکران ایران با یکدیگر ابراز شگفتی کرده بود! به باور گوله در ایران بر خلاف ترکیه، روشنفکران بجای گفتگو با یکدیگر، بیشتر با هواداران شان مونولوگ دارند! شاید آخرین خاطره گفتگوی روشنفکران در ایران به مباحثات میان دکتر سروش و مخالفان فکری او در مجلات کیهان فرهنگی و سپس کیان باز می‌گردد. در این مناظره‌های مکتوب دو طرف می‌کوشیدند با رعایت احترام و بسیار مستدل مواضع یکدیگر را نقد کنند. افرادی مانند صادق لاریجانی، حسین غفاری، سعید حجاریان، محسن کدیور و … در این زمره بودند. ولی به نظر می‌رسد که در سال‌های اخیر ما بیش از پیش به سوی قطع ارتباط میان روشنفکران با یکدیگر، و صرفا کانالیزه شدن ارتباط آنها به سمت و سوی هواداران پیش رفته‌ایم. بنابراین پرسش از چرایی این عدم گفتگو می‌تواند حیاتی و مفید تلقی شود. به نظر من دلایل زیر در فقدان گفتگوی میان روشنفکران با یکدیگر در ایران موثرند:. 📍 شکاف میان نظر و عمل:. ...
  • گزارش تخلف

نکته بعدی این است که روشنفکر هر کاری که میکند باید به گونه‌ای انجام بدهد که دینی با غیر دینی اش فرق بکند

اگر نه گفتن روشنفکر دینی وغیر دینی منطق نداشت. یعنی سنخ کار روشنفکر نباید همچون ماست بند باشد که دینی و غیر. دینی اش تفاوتی با یکدیگر نداشته باشد. از همین جا نتیجه می‌گیریم که روشنفکر دینی حتما کاری میکند که با روشنفکر غیر دینی به لحاظ فرآورده متفاوت است. البته باید توجه داشته باشیم که وقتی میگوییم روشنفکر دینی، این «دینی» صفت احترازی است نه صفت توضیحی. صفت توضیحی صفتی است که فقط موصوف را توضیح میدهد اما آنرا به دو دسته. تقسیم نمیکند. مثلا وقتی میگوییم آتش داغ یعنی که هر آتشی داغ است و این صفت توضیحی است. وقتی داغ را برای. ...
  • گزارش تخلف

روشنفکر علی القاعده با فکر سرو کار دارد و کارش باید فکری باشد نه صرفا یدی … فکر که در اینجا می‌گویم مرادم mind است که در زبان‌های

mind یعنی اینکه با درون سروکار دارد. اگر یک روشنفکری اصلا با ساحت درونی ما سروکار نداشته باشد به نظرم میآید که ارتکازات ذهنیمان به ما میگوید که به او نباید روشنفکر بگوییم. اگر روشنفکری بگوید که من آمده‌ام که وضع بیمه را در ایران بهتر کنم، من آمده‌ام که وضع راهها را بهتر کنم، در عین ارزشمند بودن کارش به آن همه چیز میگوییم اما روشنفکر نمیگوییم. ما به کسی روشنفکر میگوییم که بگوید من آمده‌ام که از درون چیزی را درست کنم. ما میتوانیم دسته اول را به تکنوکرات‌ها تعبیر کنیم چون کار تکنوکرات این است که چیزی را در بیرون عوض کند اما. روشنفکر کارش این نیست.. حال وقتی که روشنفکر با درون سروکار دارد با درون چه کسی باید سروکار داشته باشد تا به او روشنفکر بگوییم. با درون خودش باید سروکار داشته باشد و میخواهد دورن خود را روشن بکند یا میخواهد درون شهروندان جامعه خود را دگرگون کند. انصاف این است که بگوییم روشنفکر از بابی که روشنفکر است هم به تغییر درونی خود و هم به تغییر درونی شهروندان جامعه کار دارد. ...
  • گزارش تخلف

معرفت چنان که پوپر گفت، از طریق نقد سامان می‌پذیرد و معرفت دینی هم از این قاعده مستثنی نیست

مومنان باید آرام آرام بپذیرند که نقد علمی و اخلاقی و تاریخی قرآن و حدیث و انبیا و اوصیاء، لازمه عقلانیت است و حرمت نهادن به نقد، عین حرمت نهادن به عقل است عاشقان نیز نباید بهراسند که نقد چهره معشوقشان را مخدوش کند، بلکه به حکم ایمان باید انتظار داشته باشند که زر ناب دیانت از کوره نقد، پاک‌تر و ناب‌تر سر بر آورد و سیاوش وار از آتش امتحان به سلامت بگذرد. آنکه خداوند عالمیان است در واقعه خلقت آدم قال و مقال عالمی را از عرش نشینان میشنود و از نفس فرشتگان ملول نمیشود. نقد کردن نه توهین کردن است نه تمسخر، نه شبهه پراکنی نه دشمنی و ریشه کنی، بل رواج خردورزی است و رشد دین شناسی و ارتقاء است و رشد دین شناسی و ارتقاء آستانه تحمل و مدارای دینی …باید به دوران ماقبل ارتدوکسی بازگشت و همه چیز را از کفر وایمان و حلال وحرام، وحی و نبوت، و حق و تکلیف و فقه و کلام را از نو سیالیت بخشید …برگرفته از: هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد ...
  • گزارش تخلف

📚

♻️نقد علمی و اخلاقی و تاریخی قرآن و حدیث و انبیاء و اوصیاء لازمه‌ی «عقلانیت» است …♻️حرمت نهادن به نقد عین حرمت نهادن به عقل است …♻️شک نیاوردگان کرده یقین و کثرت ندیدگان وحدت گزین بی تحمل‌ترین و تحمل ناپذیرترین جانوران روی زمینند …♻️هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد …👤 … ...
  • گزارش تخلف