غبار غم برود حال خوش شود☘ 📚 #هر_کتابی_ارزش_خواندن_ندارد 🔺 معرفی #کتاب_مفید 🔷️ شرح آثار فلاسفه 🌿شرح آثار #حافظ_سعدی_مولانا و شمس تبریز 🎥 #دکلمه_موسیقی_کلیپ « ارتقاء آگاهی فرهنگی_فکری_فلسفی و بسط عدالت » ؛ادمین: @abibikaran13


📖🌹🍀.. ◾️صبر برای عاشق شیرین است.. نیکخواهانم نصیحت می‌کنند

خشت بر دریا زدن بی‌حاصل است. ای برادر ما به گرداب اندریم. وان که شنعت می‌زند بر ساحل است. شوق را بر صبر قوت غالب است. عقل را با عشق دعوی باطل است. نسبت عاشق به غفلت می‌کنند. وآن که معشوقی ندارد غافل است. دیده باشی تشنه مستعجل به آب. جان به جانان همچنان مستعجل است. ...
  • گزارش تخلف

◾️با صدای: خسروشکیبایی.. ☘حکایت سوم: در تأثیر تربیت

🌿🔺 سالی از بلخ بامیانم سفر بود و راه از حرامیان پر خطر، جوانی بدرقه همراه من شد سپر ساز چرخ انداز سلحشور بیش زور که بده مرد توانا کمان او زه کردندی و زور آوران روی زمین پشت او بر زمین نیاوردندی ولیکن چنانکه دانی متنعم بود و سایه پرورده نه جهان دیده و سفر کرده. رعد کوس دلاوران به گوشش نرسیده و برق شمشیر سواران ندیده. اتفاقا من و این جوان هر دو در پی هم دوان هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی به قوت بازو بیفکندی و هر درخت عظیم که دیدی به زور سرپنجه بر کندی و تفاخر کنان گفتی. پیل کو تا کتف و بازوی گردان بیند. شیر کو تا کف و سر پنجه مردان بیند. ما درین حالت که دو هندو از پس سنگی سر بر آوردند و قصد قتال ما کردند به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی جوان را گفتم چه پایی؟. بیار آنچه داری ز مردی و زور. که دشمن به پای خود آمد به گور. تیر و کمان را دیدم از دست جوان افتاده و لرزه بر استخوان. ...
  • گزارش تخلف

◾️صادق هدایت.. 🌿صحبت هدایت شد

گاه فکر می‌کنم هدایت از عشق به زندگی خودکشی کرد نه به خاطر نفرت از آن. زندگی را دوست می‌داشت و می‌دید فرصت یگانه‌ای است که پیش آمده و متاسفانه هر کسی یک طوری نابودش می‌کند و هیچ جوری نمی‌شود سر و سامانش داد. آنچه هدایت را می‌آزرد، نه طبیعت زندگی بلکه ابتذال روزمره‌ی آن بود. انتقادمان همیشه از دوستانمان است نه از دشمنانمان. ما با دوست و خانواده‌ی خود قهر می‌کنیم نه با کسی که نمی‌شناسیم …،، و دیگران آزرده خاطر از این وضع بودند، چون فکر می‌کردند طبیعت زندگی این نیست که درستش کرده‌ایم … …🔹 شمس_لنگرودی. ...
  • گزارش تخلف

عارفى به مولانا پیغام فرستاد:. اگرمطلوب را یافته‌ایى. سکون و قرار گیر

اگر نیافته‌یى این شور و رقص براى چیست؟. مولانا سرود؛. 🎵 اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی. وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی. وگر رفیق نسازد چرا تو او نشوی. وگر رباب ننالد چراش ادب نکنی. اگر حجاب شود مر تو را ابوجهلی. چرا غزای ابوجهل و بولهب نکنی. به کاهلی بنشینی که این عجب کاریست. ...
  • گزارش تخلف

📖🌻🌼. ☘شرح تک غزلی از غزلیات شمس.. ◾️پیغمبر عشق

«قسمت اول». 🌿اگر قرآن را خشیت‌نامه بدانیم آن‌گاه مثنوی طرب‌نامه است. زبان قرآن بیش و پیش از هر چیز زبان حزن و خشیت است و اگر از حب و عشق گاهی سخنی به میان می‌آورد، چندان بسط و تفصیل نمی‌دهد:. 🍃مؤمنان آنانند که چون نام خدا به میان می‌آید «وجلت قلوبهم»، دلشان می‌لرزد. و قرآن کتابی است که اگر بر کوه نازل می‌شد آن‌را از خشیت خدا پاره پاره می‌کرد (خاشعا متصدعا من خشیه الله) و این خشیت گرچه نوعی «شرم عاشقانه» است، اما شرم‌اش بر عشق‌اش می‌چربد و خوف‌اش بر انس‌اش غلبه می‌کند. مثنوی اما دکان وحدت است و این وحدتی است که زاده عشق است:. آفرین بر عشق کل اوستاد. صد هزاران ذره را داد اتحاد. همچو خاک مفترق در رهگذر. ...
  • گزارش تخلف

📖.. 📗مقاله چهارم

🌿 «آینه میل نکند اگر صد سجودش کنی که این یک عیب در روی وی هست از او پنهان دار که او دوست منست که به زبان حال گوید البته ممکن نباشد. اکنون شرط تازه میکنم؛ شرط و عهد آنست که هر عیبی که بینی آینه را بر زمین نزنی و گوهر او را نشکنی اگرچه گوهر او قابل شکستن نیست؛. گفت: حاشا و کلا؛ هرگز این قصد نکنم و در حق آینه عیبی نیندیشم؛ که اگر بشکنی قیمت گوهر او چندین است و دیت او چندین؛. اکنون آینه ده تا ادب و وفای من بینی و بر این گواهان گرفت؛ با این همه چون آینه به دست او داد گریخت؛ فی الجمله چون برابر روی خود بداشت درو نقشی دید سخت زشت؛ خواست بر زمین زند که او جگر من خون کرد از برای این؛ از دیت و تاوان و گواهان گرفتن یادش آمد آینه با زبان حال به آنکس عتاب میکرد که من با تو چه کردم و تو با من چه کردی؟. اکنون آن خود دوست می‌دارد، بهانه بر آینه نهاده است، زیرا که اگر خود را دوست دارد از خود بر آید [بی بهره بماند]، و اگر آینه را دوست دارد از هر دو بر نیاید.. 🍀تفسیر؛. 🔺🍃 «حرص همه را میخواهد و از همه بی بهره میماند؛ معنی عبارت متن بدین تقریب است که اگر کسی جمال خویشتن را بخواهد نمیتواند به آن دست یابد ول ...
  • گزارش تخلف

◾️عالم گیر شدن مولانا.. 🌿ابتدا با این پرسش مهم آغاز میکنیم که چرا مولوی مولوی شد؟

چه خصوصیاتی در او بود و چه شرایطی به وجود آمد که توانست این دریای معرفت را به تلاطم وا دارد و این همه گوهرها از دل آن بیرون آورد. به طوری که ما با وجود هفت قرن فاصله زمانی که با آن بزرگوار داریم همچنان میتوانیم از آن گوهرها نصیب بریم و استفاده‌های نیکو کنیم و به طور قطع قرن‌ها و قرن‌ها نیز این حسن استفاده ادامه خواهد داشت. مولوی خود میگفت؛. هین بگو که ناطقه جو میکند. تا به قرنی بعد ما آبی رسد. گر چه هر قرنی سخن آری بود. لیک گفت سالفان یاری بود. ☘او خود را کسی میدانست که جویی میکند و آبی در این جو روان می‌نماید تا آیندگان به نوبت و تفاریق بر سر این جو بنشینند و از آن جرعه‌ها برگیرند …🍃از خود او (مولوى) نقل شده که وقتى به اتاق یکى ازدوستانش رفت و دید که کتاب مثنوى راپشت سر خود انداخته و به ان تکیه داده است، خشمگین شدو گفت:. «این کتاب، کتابى نیست که پشت سر بگذارند و به آن تکیه دهند. ...
  • گزارش تخلف

◾️زیگموند فروید ۱۹۳۹_۱۸۵۶.. ☘ نظریه‌ تعالی «والایش»

🔺توانایی استفاده مفید از نیروهای خودخواهانه و ویرانگر. 🔹 ناخودآگاه بدوی. 🔹 ظرفیت ما در میل به جبران. 🔹 علاقه به یادگیری تعالی بخشیدن. 🌿روانکاوی جایی است که میتوان کشف کرد ما چطور میتوانیم از نا امیدی مان سازنده‌تر بهره ببریم و از بزرگترین غم و حسرتهایمان انرژی بگیریم … …. 📚آثار: ۱_تعبیر خواب ۱۹۰۰. ۲_توتم و تابو ۱۹۱۳٫۳_روانشناسی گروه و تحلیل من۱۹۲۱٫۴_تمدن و ملالت‌های آن۱۹۳۰٫۵_تمدن و ناخشنودیهای آن ۱۹۳۲٫۶_اتوبیوگرافی ۱۹۲۵٫۷_روش تعبیر رویا ۱۹۲۷٫۸_اصول روانکاوی بالینی۱۹۳۲٫۹_روانشناسی فراموشی۱۹۳۱٫۱۰_ضمیر نا آگاه ۱۹۳۵. ★و؛ رویاها _فراموشکاری_روانکاوی لئوناردو داوینچی_مجموعه مقالات مرگ_بررسی رفتارهای جنسی …. ...
  • گزارش تخلف

🎵 من طربم طرب منم زهره زند نوای من_عشق میان عاشقان شیوه کند برای من

عشق چو مست و خوش شود بیخود و کش مکش شود. فاش کند چو بی‌دلان بر همگان هوای من. ناز مرا به جان کشد بر رخ من نشان کشد. چرخ فلک حسد برد ز آنچ کند به جای من. من سر خود گرفته‌ام من ز وجود رفته‌ام. ذره به ذره می‌زند دبدبه فنای من. آه که روز دیر شد آهوی لطف شیر شد. دلبر و یار سیر شد از سخن و دعای من. یار برفت و ماند دل شب همه شب در آب و گل. ...
  • گزارش تخلف

📖🌠⛱.. ◾️ ز صحبت هم جدایی جدایی

🌿عارفان ما گفته‌اند آدمی برای اخلاقی شدن، نیاز به یک همصحبت اخلاقی دارد. این بهترین روش است. حافظ می‌گفت:. نخست موعظه پیر می‌فروش اینست. که از معاشر ناجنس احتراز کنید. یا این غزل زیبا:. سلامی چو بوی خوش آشنایی. بدان مردم دیده روشنایی. درودی چو نور دل پارسایان. ...
  • گزارش تخلف

◾️آب در شعر حافظ. «بخش دوم»

🍀برای اشاره به عنصر محوری «می‌و شراب» نیز تعابیری با محوریت آب، در شعر حافظ ساخته و پرداخته میشود، همچون «آب طربناک»، «آب اندیشه سوز»، «آب آتشگون» نظیر آنجا که میگوید:. -- خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز. -- رندان تشنه لب را آب نمی‌دهد کس. 🍃با نگاهی به ابیات بالا مشخص میشود که آب از منظر زندگی بخشی، پاکی، شادابی، جاری بودن در طبیعت، روانی، زلالی، خنکی بخشی، نشاط دهی و امثال آن به نحو مستقیم و یا ترکیب‌های استعاره‌ای، در شعر حافظ جریان دارند و مورد استفاده قرار میگیرند …‼️پی نوشت مهم. ☘🔺در جهان امروز و کشور و دیار حافظ که بر اثر فضولی‌های جاهلانه و مغرورانه‌ی بشر دچار چالش‌های بسیار شده و زندگان را در تنگنا گذاشته، در زمانه‌ای که آب رکن آباد و شادابی رودهای شیراز و چشمه‌ها و آب‌های زیرزمینی و روی زمین آن دیار، چون خطه‌های دیگر کشور، آسیب‌های جدی دیده است، نگاه لطیف حافظ به آب میتواند دستمایه‌ای برای مهری دوباره و بازنگری در «اخلاق آب» و «ادب آب» باشد:. «زان بیشتر که عالم فانی شود خراب» …. 📚دانشنامه حافظ و حافظ پژوهی. 🔺نویسنده: بهاءالدین خرمشاهی. 🔹 جلد یکم. ...
  • گزارش تخلف

◾️آب در شعر حافظ. «بخش اول»

🌿آب، منشأ و مظهر و جلوه و سرزندگی و شادابی است و (شعر‌تر) حافظ، به نحوهای مختلف و در ترکیب‌های گوناگون از آن بهره میبرد. 🍂آب در شعر حافظ گاه به به صورت تشبیهی در بیان نیاز ضروری انسان نسبت به امری مطرح میشود. نظیر:. -- خیال تیغ تو با ما، حدیث تشنه و آب است.. 🍃و گاه زیبایی و زیبا بخشی و آرامش بخشی آن در طبیعت مطمح نظر قرار میگیرد:. تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی. بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین. 🍁حافظ گاهی از رکن آباد و آب روان آن الهام میگیرد و یاد میکند و وقتی دیگر، از نشاط بخشی و طراوتی که آب به محیط زندگی ما میدهد و از رسم «آب زدن» یا آب پاشی کردن میگوید:. -- در سرای مغان رفته بود و آب زد. ...
  • گزارش تخلف