فرق علی شریعتی با مسعود رجوی در این بود که رجوی از فعالیت روشنفکری پا فراتر گذاشت و ایدئولوژی شریعتی را در عرصه عمل سیاسی و نظامی

فرق علی شریعتی با مسعود رجوی در این بود که رجوی از فعالیت روشنفکری پا فراتر گذاشت و ایدئولوژی شریعتی را در عرصه عمل سیاسی و نظامی به شکل سازماندهی شده ادامه داد، این فرق باعث شده که ایرانی ها به دلیل خیانت رجوی در جنگ ۸ ساله و اردوگاه وحشتش از او متنفر باشند اما همچنان از شریعتی حدیث نقل کنند و او را بپرستند.
@Haghighatznu
نام این پدیده اگر گسیختگی خرد نباشد، نابالغی یک ملت است! اما نام پدیده! دیگری که با شنیدن این حرف تازه دعوت می کند به نقد و می گوید اگر نقدی دارید به اندیشه های شریعتی و آثار او وارد کنید! بی تعارف، پتیارگی ذهن و بلاهت تاریخی است.
معمولا در زبان فارسی بین روشنفکری و روشنگری خلط می شود. روشنفکری جنبشی بود که در ۱۸۹۸ در جریان ماجرای دریفوس آغاز شد، در ادامه حیات خود، تبدیل به شغل طبقه ای بیکار! شد که برای طبقه کارگر موعظه می خواند، و در پایان هم با فروپاشی امپراتوری شوروی و دیگر رژیم های توتالیتر و شکست قطعی ایدئولوژی مارکسیسم و شعب آن، بویژه با پیشرفت چشمگیر دسترسی آزاد به اطلاعات، انقلاب ارتباطی و ابعاد جدید جهانی شدن (از بین رفتن مفاهیم سنتی زمان و فضا در ارتباطات جمعی) برای همیشه به گورستان تاریخ سپرده شد. اگرچه همچنان در کشورهای عقب مانده روشنفکری وجود دارد و تاثیراتی نیز دارد، اما باید گفت عصر روشنفکران دیگر به پایان رسیده است.
روشنگری اما صرفا جنبشی فلسفی-آزادی خواه در قرن هجدهم نیست! روشنگری یک قرن نیست بلکه یک مفهوم است. عصر روشنگری به پایان رسیده است اما روشنگری به پایان نرسیده است. آنچه ما در تمام عرصه های حیات فردی و اجتماعی و سیاسی مان و موضوعات مرتبط به آن نیاز داریم روشنگری است و نه روشنفکری!

محمد ایمانی