محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
◀️شما در این باره چه فکر میکنید؟ میشود گره زد یا نه؟!
◀️شما در این باره چه فکر می کنید؟ می شود گره زد یا نه؟!
@sahatzist
🔸حفاظت محیط زیست در تضاد با منافع اقتصادی موفق نمیشود.
🔸به گزارش خبرنگار مهر، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در مراسم پنجمین دوره «جایزه یحیی» ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای محیط زیست گفت: اکنون رویکرد ما از حفاظت صرف به حفاظت با حضور ذینفعان و بهرهبرداری پایدار تغییر کرده است.
🔸وی تأکید کرد: چرا باید وظایفی که سازمان محیط زیست انجام میدهد در تضاد با بخشی از مردم باشد و هنوز برای این موضوع راهکاری پیدا نکردهایم.
🔸معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: اگر به دنبال راهی هستیم که طبیعتمان را حفظ کنیم باید راهی را برویم که در همه جای دنیا پذیرفته شد و همه جای دنیا شیوههای حفاظت متکی بر اسلحه شکست خورده است. زمانی میتوانیم حفاظت درست داشته باشیم که منافع مردم تأمین باشد و مردم حامی ما باشند. وقتی در یک پارک ملی هیچ ساز و کاری که مطابق میل مردم باشد تأمین نشده مردم از ما حمایت نمیکنند.
🔸ظهرابی افزود: ما زمانی موفق میشویم که مردم محلی و روستاییان هم با ما همراه باشند و حفاظت را مطالبه کنند. حفاظت و مشارکت مردم به طور معمول به منافع اقتصادی آنها "گره خورده" است. بنابراین کاری که میکنیم اگر در تضاد با منافع مردم باشد موفق نخواهیم شد که همراهی مردم را ایجاد کنیم و نمیتوانیم موفق باشیم. این تغییر رویکرد در حوزه محیط زیست را آغاز کردیم و نیاز به حمایت و همراهی داریم.
@sahatzist
🔴🔴🔴ساحت زیست: حرف های معاون محترم سازمان محیط زیست مبتنی بر یکی از پارادایم های مسلط محیط زیست به نام "اقتصاد زیست بوم شناسی" است. هدف این پارادایم هماهنگ کردن اقتصاد بشری و زیست بوم ها و به عبارتی محیط زیست است. نظریه اقتصاد زیست بوم شناختی همچون هر نظریه دیگری مدافعان و منتقدان پروپاقرص و جدی دارد. مدافعان استدلال می کنند که تنها آن روش های حفاظت از محیط زیستی قابلیت اقناع سیاستمداران و جامعه را دارد که به زبان مشترک آنها یعنی علم اقتصاد باشد.
اما مخالفان نیز حرف های قابل تاملی می زنند از جمله این که :
🔻مشکل اصلی این پارادایم ترجمه تمام "ارزش ها" به "هزینه ها و فواید" است. به این معنی که اقتصاد زیست محیطی مسائل اجتماعی/زیست محیطی را به مسائل اقتصادی تقلیل می دهد. سوال اینجاست که اگر نتوانیم برای یک گونه یا زیست بوم ارزش اقتصادی تعریف کنیم آنگاه تکلیف چه می شود؟
🔻اگر ذی نفعانی که در امر حفاظت مشارکت می کنند در معرض مسائلی چون بحران های کلان اقتصادی کشور، فشار های ناشی از افزایش جمعیت و کمبود منایع و ....دچار فشار مالی شدند (امری که هم اکنون شاهد آن هستیم) آیا حاضرند همچنان در امر حفاظت شریک باشند؟
🔻آیا هر فرد محلی یا بومی که در معرض آموزش های محیط زیستی قرار بگیرد به صورت خود به خودی تبدیل به یک کنشگر و مشارکت کننده محیط زیستی می شود؟
🔻"گره زدن مشارکت مردم محلی در امر حفاظت از محیط زیست به منافع اقتصادی آنها" آن طور که معاون ازمان محیط زیست می گوبد، جز معدودی از مسائل ، در بقیه موارد کارپیچیده و مشکلی است و به سختی قادر است آنان را قانع نماید. چرا که گاهی گونه ای جانوری یا گیاهی نه برای مردم محلی بلکه برای انجام تحقیقاتی خاص و پیچیده در زمینه علم پزشکی اهمیت داشته باشد.
🔻هدف این نوشتار این نیست که این پارادایم را از اساس زیر سوال ببرد یا رویکردی منسوخ شده در امر حفاظت از محیط زیست قلمداد کند بلکه به دنیال نشان دادن تبعات و عواقب تسلط این پارادایم بر سازمان محیط زیست دارد کما اینکه هر پارادایم دیگری نیز محاسن و معایب دیگری دارد که در جای خود قابل نقد و بررسی است.
@sahatzist
ساحت زیست
https://t.me/sahatzist