این مطلب تلخیصی از سخنرانی آقای عباس عبدی است که در یکصد‌وچهارمین نشست پژوهشکده فرهنگ، هنر و ارتباطات و در جریان اکران مستند «روزگ

این مطلب تلخیصی از سخنرانی آقای عباس عبدی است که در یکصد‌وچهارمین نشست پژوهشکده فرهنگ، هنر و ارتباطات و در جریان اکران مستند "روزگار هامون" اثر محمد احسانی، صورت گرفته است. منبع مطلب فوق تارنمای روزنامه اعتماد می باشد.

🔵قسمت پنجم: مسئله محیط زیست مرتبط با ساختارهای سیاسی است!
@sahatzist
✅وقتي محيط زيست در هر حوزه‌اي تخريب مي‌شود منافع كوتاه‌مدت و هزينه‌هاي بلندمدتي دارد كه به آن توجه نمي‌كنيم و معمولا آن هزينه‌هاي بلندمدت قرباني اين منافع كوتاه‌مدت مي‌شود. اما ربط اين بحث به ساختار سياسي چيست و چرا در ايران اين اتفاق به اين شكل رخ مي‌دهد. مي‌توان دلايل مختلفي براي آن ذكر كرد اما من معتقد هستم كه بايد به علل ريشه‌اي و ساختاري و آنچه اصطلاحا به آن متغير مستقل گفته مي‌شود، توجه كرد. تحليل‌هاي روانشناسي و روانشناختي خيلي به درك ماجرا كمك نمي‌كند. در جامعه ما ساختارهايي وجود دارد كه تا آنها را تغيير ندهيم سخت مي‌توانيم در مسائل محيط زيست خود تغييري ايجاد كنيم. شايد بهتر باشد كه متغير اصلي را مطرح كنيم كه بخش عمده آن تحليل ساختاري جامعه ايران و عوامل اجتماعي است.
@sahatzist
✅ اجزاي دخيل در محيط زيست دو گروه هستند: يك گروه جامعه هستند و گروه ديگر دولت. فرق اين دو در اين است كه دولت يك مجموعه قدرتمند، متمركز و سازمان‌‌يافته است اما گروه ديگر غيرمتمركز و سازمان‌نيافته است. حتي اگر اين دو گروه داراي قدرت مساوي نيز باشند، قدرت جامعه به دليل عدم سازمان‌يافتگي بالفعل نمي‌شود و بالقوه است. نكته كليدي در تفاوت بين جامعه و دولت اين است كه منافع جزء جامعه لزوما ربطي به منافع كل آنها ندارد و حتي ممكن است در تضاد نيز باشد. بنابراين، جزء به دنبال منافع خود مي‌رود در حالي كه كل ضرر مي‌كند. اما دولت به‌شدت متمركز و تصميم‌گيرنده است و به همين دليل شكاف عميقي بين دولت و ملت به وجود مي‌آيد. شكاف يعني تضاد منافع و هزينه، هر جا كه تضاد منافع و هزينه ديديد يعني بين آنها شكاف وجود دارد. چنانچه رابطه دولت و ملت به اين شكل دربيايد و بين آنها شكاف وجود داشته و منافع و هزينه‌هاي آنها يكسان نباشد مي‌توان گفت كه بين اين دو عنصر شكاف وجود دارد. در چنين ساختاري، تمام تصميماتي كه دولت درباره منابع عمومي مي‌گيرد از يك منطق بخصوص تبعيت مي‌كند.
@sahatzist
✅ چهار شكل براي هزينه كردن پول وجود دارد؛
زماني من پول را از جيب خود براي خود خرج مي‌كنم،
زماني از جيب خود براي شما خرج مي‌كنم،
زماني از جيب شما براي خود خرج مي‌كنم
و زماني نيز از جيب شما براي خود شما خرج مي‌كنم.
بر اين چهار ساختار، چهار نظام تصميم‌گيري متفاوت حاكم خواهد شد.
وقتي از جيب خود براي خود خرج مي‌كنم هم به قيمت كالا توجه مي‌كنم و هم به كيفيت آن
اما وقتي از جيب خود براي شما خرج مي‌كنم قيمت مهم اما كيفيت و نيازمندي شما خيلي براي من مهم نيست.
اما اگر از جيب ديگري براي خود خرج كنيم اينجا كيفيت را لحاظ مي‌كنيم اما به قيمت آن اهميتي نمي‌دهيم.
بدترين شكل اما وقتي است كه از جيب ديگري براي ديگري خرج مي‌كنيم نه هزينه آن را رعايت مي‌كنيم و نه كيفيت آن را.
@sahatzist
✅وقتي شكاف بين دولت و ملت به وجود مي‌آيد، اين دو حالت آخر، ساختار تصميم‌گيري دولت مي‌شود و تعيين مي‌كند كه منابع را چگونه صرف كند. وقتي از جيب ملت براي خود خرج مي‌كند نتيجه آن فسادي است كه مي‌بينيد و وقتي از جيب ملت براي ملت خرج مي‌كند اساسا كاري به هزينه و نتايج آن ندارد. حال اگر اين شكاف را‌ برداريد، كل اين ساختار به هم مي‌ريزد. در ساختاري كه شكاف وجود دارد، نمي‌توانيد منطق تصميم خريد از جيب خود براي خود را پياده كنيد زيرا منطق آن خريد از جيب ديگري براي ديگري است. تا وقتي چنين وضعيت و شكافي وجود داشته باشد، خواهيم ديد كه اين منطق نيز وجود دارد. آيا كسي كه در جايگاه تصميم‌گيري نشسته است آلودگي هوا، فرسايش خاك و... را نمي‌بيند؟
اتفاقا هوش خوبي دارد و درست پول خرج كردن را نيز به خوبي مي‌داند اما در نهايت، مي‌بينيم كه تصميم‌گيري او در سيستم دولتي آن چيزي نمي‌شود كه مطلوب است و علت آن همين شكاف است.

#عباس_عبدی
#روزگارهامون
@sahatzist