💢 نظریه تردمیل تولید (چرخه یکنواخت تولید)

💢 نظریه تردمیل تولید (چرخه یکنواخت تولید)
@IranSociology

در جامعه شناسی محیط زیست، شاید مؤثرترین تبیین از رابطه ی بین سرمایه داری، دولت و محیط زیست را بتوان در کتاب آلن اشنایبرگ یافت، "محیط زیست: از مازاد تا کمیابی". اشنایبرگ با کمک گرفتن از اصول اقتصاد سیاسی مارکسیستی و جامعه شناسی نو وبری، خطوط کلی ماهیت و خاستگاه روابط متضاد میان رونق اقتصادی و اختلال زیست محیطی را ترسیم کرد.

ديدگاه اشنايبرگ و همكارانش با نام "چرخه توليد" اساساً يكي از دو مدعي بزرگ در عرصه نظري جامعه شناسي محيط زيست است، نظريه اي كه تا امروز تأثيرگذار باقي مانده است.
نظریه "چرخه توليد" توسط اشنايبرگ، و گولد به عنوان "مفهومي كه توجه ما را به نهادها و ساختار اجتماعي جلب مي كند" تعريف شد. اين نظريه تأكيد دارد كه همه ما جزئي از يك نظام هستيم كه بايد به رشد ادامه دهد، به توليد مستمر و بيشتر ادامه دهد و مصرف كنندگاني را پديد آورد كه اين توليدات را مصرف كنند. اين فرايند احتياج فزاينده اي به انرژي و منابع دارد و باعث مي شود كه ضايعات صنعتي و مصرفي به طور دائم ايجاد شوند

، نظریه "چرخه توليد" حول برهم كنش دو فرايند ساخته شده است. اولي گسترش قابليت تكنولوژيكي است. همراه با اين پروسه، مخصوصاً در جوامع صنعتي مدرن، ضرورت استفاده از اين قابليت به منظور ايجاد پشتوانه اقتصادي براي جمعيت، گسترش يافته است. دومين فرايندِ چرخه توليد، تفوق ارجحيت رشد اقتصادي را به بار مي آورد، حتي زماني كه بسياري از تصميم گيرندگان مي دانند كه نتيجه احتمالي اين ارجحيت مي تواند ايجاد اختلال در زيست بوم باشد.

در نظام سرمايه داري عملكرد شركت هاي خصوصي و مديران دولتي، و نيز شهروندان مصرف كننده و گروه هاي كار، همگي در هم مي آميزند تا خاصيت چرخه انباشت صنعتي را تقويت كنند
طبق نظر اشنايبرگ بحران زيست محيطي، در ابتدا، به علت وجود گرايش شديد به سوي چرخه توليد كه به لحاظ زيست محيطي مخرب بود، شکل گرفته است. در اينجا بر اين ويژگي به عنوان نقش محوري روش توليد سرمايه داري كه منجر به خلق مشكلات زيست محيطي و عدم امكان غلبه بر آنها می شود تمرکز شده است.
@IranSociology
تحليل "چرخه توليد" اين مزيت را دارد كه مشكلات حاضر زيست محيطي را در نامنصفانه بودن سيستم هاي سياسي و اقتصادي ساخت بشر جاي مي دهد ولي تفكرش منحصراً بر اساس منطق سرمايه داري بنا شده است.

اشنايبرگ و گولد ابراز می دارند كه چگونه چرخه توليد از طريق دو نهاد خانواده و كار سازمان يافته عمل مي كند. آنها مي گويند"از قلب خانواده گرفته تا محيط كار، نيروهاي نهادينه شده ي پرقدرتي در كارند تا افراد را به سوي مصرف بيشتر سوق دهند"
به زعم اشنایبرگ یک "تنش دیالکتیکی"در جوامع پیشرفته ی صنعتی به وجود می آید که پیامد کشمکش بین چرخه تولید و تقاضا برای محافظت از محیط زیست است. او این را به عنوان شکافی میان ارزش های مصرفی، مثلاً ارزش حمایت از گونه های منحصر به فرد حیوانات و گیاهان، و ارزش مبادله، که ویژگی کاربرد صنعتی منابع است، توصیف می کند. با ظهور حفاظت از محیط زیست به عنوان یک عنصر مهم در دستورالعمل سیاسی حاکمان، دولت باید تعادل نقش دوگانه ی خود را بالا ببرد، به عنوان تسهیل کننده ی انباشت سرمایه و رشد اقتصادی و نیز به عنوان تنظیم کننده و مدافع محیط زیست.

برگرفته از کتاب جامعه شناسی محیط زیست، شهروز فروتن کیا، فصل دوم، صفحه 105

✅کانال جامعه شناسی
@IranSociology
telegram.me/iransociology