دانش بومی زنان یا خرافات زنانه؟

دانش بومی زنان یا خرافات زنانه؟
@sahatzist
🔸اینکه «دانش مرتبط با طبیعت» را قبل از ورود مدرنیته به کشورهای جهان سوم امری "زنانه" بدانیم احتمالا اغراق شده به نظر خواهد رسید. اما هیچ کس منکر این مسئله نخواهد بود که زنان در این حوزه همیشه به عنوان گروه های مرجع مطرح بوده و نقش بزرگی در انباشت این دانش ایفا کرده اند. دانش محلی زنان و به خصوص زنان سالمند در موضوعاتی چون تاثیرات داروئی گیاهان، روش های دفع آفات، دعاها و اورادی که گمان می شده می توانسته به باروری زمین یا زنان کمک کند، پیش بینی وضعیت بارش ها و...باعث شده تا آنها همیشه در اجتماعات روستایی یا قبیله ای مورد احترام بوده و در مبدا تصمیم گیری های جمعی حضور داشته باشند.
@sahatzist
🔸اما تصویرها و تصورهای این زنان سپیدموی حکیم از آن نوع که در سریال "روزی روزگاری " دیده ایم با رورود عقلانیت مذکر مدرنیته به مرور جای خورد را به پیرزنانی خرافاتی و بدجنس می دهد. خوشبختانه تصویرسازی های جدید از زنان سالخوره و حکیم در جهان سوم به اندازه خواهران اروپایی آن ها نفرت انگیز نبود. چرا که در قاره سبز، زنان سالخوره خردمند ناگهان تبدیل به عجوزه گانی با دماغ های بزرگ و جوشدار که سوار چوب میشوند ، شده و به اتهام جادوگری زنده زنده در آتش سوزانده شدند.
@sahatzist
🔸در حالی که حتی "تولید "علم مدرن نیز باعث طرد زنان می شد ،"تقلید" وانتقال دانش مدرن در کشورهای در حال توسعه اثراتی به مراتب مخرب تر بر رد زنان داشته و باعث از بین رفتن دانش سنتی زنان بومی شد که حاصل انباشت نسل های متمادی بود.
دانش سنتی زنان که بیشترین سازگاری را با طبیعت داشت و کمترین آسیب را به آن وارد می کرد در پای علم مردانه ای ذبح شد که به دلیل خصلت سرمایه دارانه اش به دنبال بیشترین منفعت اقتصادی از هر چیزی بود که تصرف می کرد.
یادداشت تارنمای زنان و خشکسالی نیر از زاویه ای دیگر به این موضوع پرداخته که لینک آن را در زیر قرار می دهم.
ایمان معمار
@sahatzist
ساحت زیست
http://womendrought.com/?p=587