🌎لحاف ملا! به بهانه گزارش‌های سریالی خبرگزاری مهر درباره توافقنامه پاریس!

🌎لحاف ملا! به بهانه گزارش های سریالی خبرگزاری مهر درباره توافقنامه پاریس!

@sahatzist
🔸مدتی است که عده ای از کارشناسان نسبت به هزینه های پیوستن ایران به توافقنامه پاریس هشدار داده و خواهان توقف روند الحاق ایران به این معاهده هستند. استدلال منتقدان عموما به سه صورت کلی بیان می شود.

1️⃣تئوری توطئه :توافقنامه پاریس ساخته پرداخته قدرت های بزرگ برای توقف رشد صنعتی کشورهای در حال توسعه است. این نظریه در ادبیات اصولگرایان با توجه به علاقه ذاتی آنان به تئوری توطئه جایگاه ویژه ای دارد. در این رویکرد اصولا مسئله "اقتصادی" پیوستن یا نپیوستن ایران در درجه دوم اهمیت قرار دارد و مسئله اساسی تعارض ذاتی ایدئولوژیک با تمدن غرب است که بر همه چیز سایه افکنده است.
اقناع نظری این دسته از افراد در هر چالش فکری امری دشوار و تقریبا محال است چرا که باورهای فکری آنان مبنی بر سیاه و سفید دیدن مسائل امکان مذاکره را می گیرد اما آنچه در این میان در گفتمان خودشان هم فراموش می شود این است که در حال حاضر معاهده پاریس اصولا بلوک بندی غربی و شرقی ندارد چرا که کشوری چون آمریکا از آن خارج شده و کشوری مثل فرانسه درگیر شورش های خیابانی تبعات اجرای آن است.
@sahatzist
2️⃣نگاه اقتصادی: بنا به این روی کرد نسبت سود به زیان توافقنامه پاریس اندک است و به لحاظ اقتصادی پیوستن ایران صرفه اقتصادی ندارد. مسئله این گروه از کارشناسان نه بنیان های ایدئولوژیک بلکه صرفا علم اقتصاد است. آنها با توجه به ضررهای احتمالی این معاهده به آنچه که پیشرفت صنعتی ایران خوانده می شود مخالف پیوستن ایران به توافق پاریس هستند.
مسئله فراموش شده در این چشم انداز این است بسیاری از مسائل مرتبط با اکوسیستم قابل قیمت گذاری نیستند یا ممکن است ارزش ریالی آن ها هنوز کشف نشده باشد. چه کسی می داند فلان گیاه به ظاهر هرز در آینده چه کاربرد پزشکی خوهد یافت؟ یا بهمان آلودگی که ناشی از کارخانه ای صنعتی و اشتغال زاست چه هزینه های پزشکی را بر نسل بعد تحمیل خواهد کرد؟ علاوه بر این مفهوم پیشرفت و رشد از نگاه این گروه بسیار کلاسیک و قرن نوزدهمی است. چه گونه می توان هنوز اقتصادی را که بر دوش صنایع وابسته به سوخت های فسیلی سوار است پیشرفته و توسعه یافته نامید؟ حتی صنعتی بودن هم برای چنین اقتصادهایی ادعایی گزاف است.
@sahatzist
3️⃣نتیجه محوران : گروه بعدی کسانی هستند که از زاویه متفاوتی مخالف پیوستن ایران به موافقت نامه اند با این استدلال که سهم ایران از آلودگی های گلخانه ای چنان اندک است که پیوستن ایران به این معاهده هیچ کمکی به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای نکرده و در عین حال نیز باعث توقف رشد صنعتی ایران خواهد شد. آنها معتقدند از آنجا که پیوستن و نپیوستن ایران در نهایت تاثیری در مسائل کلان محیط زیستی همچون گرمایش جهانی نخواهد داشت پس یک "امر غیرضروری" است که در عین حال هزینه هایی را هم در پی خواهد داشت.
یکی از خطرناک ترین استدلال هایی که مشروعیت بخشیدن به آن پیامدهای سهمگینی خواهد داشت، استدلال این گروه است.
فکر کنید که همه مردم جهان چنین استدلالی را معقول یابند. افراد جامعه نسبت به صرفه جویی در مصرف منابع و یا بهداشت محیط زیست بی اهمیت می شوند زیرا مثلا بخش کشاورزی بنا به ادعاهایی ثابت نشده نود درصد آب را مصرف می کند یا اینکه کارخانه های بزرگ بسیار بیشتر از افراد محیط را آلوده می کنند. صاحبان کارخانه ها و صنایع بزرگ نیز مدعی خواهند شد که آن ها در برابر شرکت های چندملیتی غربی سهمی ناچیز در حفظ محیط زیست دارند و تلاش های آنان در این باره بی فایده است..این زنجیر هیچ گاه پاره نخواهد شد زیرا همیشه کسانی تصور می کنند که کسان دیگری بسیار بیشتر از آنها در تخریب محیط زیست نقش دارند و البته که منافع افراد هم در این تصورات کذبشان نقشی اساسی دارد.
حفظ محیط زیست همچون یک مسئله اخلاقی معطوف به نتیجه نیست. آدم ها نمی توانند به بهانه اختلاس های و سرقت های کلان و سیستماتیک دست به سرقت های کوچک بزنند. افراد جامعه ای درگیر جنگ حق ندارند به راحتی جان همدیگر را بگیرند به این بهانه که جنگ سهم بسیار بیشتری در کشتن افراد دارد!
معاهده پاریس از اساس توافقی نیم بند است که به باور بسیاری از کارشناسان ضمانت های اجرائی لازم را ندارد و حتی اگر هم اجرا شود با روند فعلی گرمایش جهانی نخواهد توانست به اهداف خود برد. پیوستن یا نپیوستن به این معاهده به جهت ارزش های زیست محیطی در حکم دعوا بر سر لحاف ملاست! به همین جه