ماجرای محرومیت مردم مرزنشین را در دوات بخوانید:.. وضعیت اقتصادی خوبی نداشتم

ماجرای محرومیت مردم مرزنشین را در دوات بخوانید:

«آوات» فوق‌لیسانس حقوق دارد؛ اما چون نتوانست بعد از پایان دوره ارشد کاری پیدا کند، کل تابستان را کولبری کرده است: «تقریبا حدود دو سال ‌می‌شود که دوره ارشد را به پایان رسانده‌ام و هرچه دنبال کار گشتم، نتوانستم شغلی پیدا کنم. وضعیت اقتصادی خوبی نداشتم. کم‌کم از پیدا‌کردن کار ناا‌مید شدم به همین خاطر مجبور شدم برای مایحتاج زندگی به کولبری رو بیاورم. با یکی از دوستان کولبرم که لیسانس کامپیوتر داشت، حرف زدم تا من را همراه خود به کولبری ببرد. کل تابستان امسال را کولبری کردم».
@sahatzist
او ادامه ‌می‌‌دهد: «شغل کولبری با آنچه برای آینده‌ام تجسم کرده بودم، خیلی متفاوت بود. هربار که به کولبری ‌می‌رفتم، به فوق‌لیسانس‌هایی که در شهر دیگری متولد شده‌اند، فکر ‌می‌کردم. آیا آنها هم مانند من بار حمل ‌می‌کنند یا پشت ‌میزهای‌شان مشغول کار هستند؟. چند سال درس خواندم و آخرش باز مجبور شدم کولبری کنم. برای ۵۰ تا۸۰ هزار تومان باید همه‌چیز را به جان بخری؛ عبور از ‌ میدان ‌مین، حمله حیوانات وحشی، ریزش بهمن و … . برای ‌همین هر وقت که از خانه بیرون ‌می‌رویم، نمی‌دانیم به سلامت به خانه خواهیم رسید یا نه. این تنها بخشی از مشکلات این کار است. خیلی وقت‌ها من هم‌وزن خودم بار حمل کرده‌ام. مردم اینجا زود پیر ‌می‌شوند. همه کولبر‌ها از ناحیه ستون فقرات دچار مشکل شده اند و خیلی از آنها بعد از مدتی از‌کار‌افتاده ‌می‌شوند».

http://davatonline.ir/3866-2/