سایر ساکنان سیاره.. قسمت اول.. 🖋زینب یوسف زاده …هندوستان را دیده اید؟

سایر ساکنان سیاره

قسمت اول

🖋زینب یوسف زاده


هندوستان را دیده اید؟ من تا به حال فقط یکبار قدم به سرزمین عجایب گذاشته ام. ولی چیزهایی از آن سفر در خاطره ام نقش بسته است که شوک حاصل از دانستنشان، همچنان با من خواهد بود. به غیر از تمام آنچه که به عنوان شگفتی هند بارها و بارها شنیده ایم: از ساختمانهای مغولی زیبا و قلعه ها و معابد باشکوه هندو گرفته تا لباسهای محلی و آداب و سنن مردمان، مطلب عجیبی در کوچه ها و خیابانهای هند ساری و جاریست. آنجا برای دیدن مناظری که توصیف می کنم لازم نیست زحمت خاصی بکشید. سگی در زیر شعاع آفتاب تابیده بر کف پیاده رو، دراز کشیده است و هیچ لگد ناگهانی، خواب آرامش را نمی آشوبد. میمونی در حالیکه فرزندش از گردنش آویزان است از شاخه این سمت خیابان به روی شاخه آن سمت خیابان می پرد. طوطیها، مانند دنباله دار سبز زیبایی در پارک مرکزی شهر از بالای سرت می­گذرند. ماده خوک عظیمی کنار دیوار پارکینگ "قلعه آمر" دراز کشیده است و 10 تا توله گرسنه اش را شیر می دهد. گاوی کنار پیاده رو نشسته است و در حال تماشای عابرها، نشخوار می کند.

اولین چیزی که به ذهن ایرانی ما متبادر می شود شاید این باشد:" چه شهر هرتی! چه کثافتی! مگه باغ وحشه؟" خب ما حیوانات را فقط در باغ وحش دیده ایم.

سری به ایران خودمان بزنیم. جایی که سگ کثیف است، گربه هر گوشه ای رخنه می کند برای توله کردن، موش بیماری زاست، کلاغها در زباله دانها جولان داده اند، کفتر و گنجشک حالا عیب ندارند ولی توی حیاط لانه نکنند که مجبوریم هر روز فضولاتشان را جمع کنیم و خب البته از گونه های دیگر هم خبری نیست. به هر زحمتی بوده سر به نیستشان کرده ایم. از کنار همان چند تا گربه ترسیده و کلاغ بی نوایی که عبور ما را از کنارشان تحت نظر دارند، چنان می گذریم که انگاری می خواهیم گنده لات محله را بدون آسیب و دردسری رد کرده باشیم.

این اختلاف فاحش ذهن مرا تا مدتها دچار حیرت کرده بود. انجمنهای فعال زیست محیطی نیستند که آنجا مردم عامه هندی را تشویق به حمایت از حیوانات کنند، مسأله خیلی ساده است، جماعت هند از حیوانات نمی ترسند و حیوانات هم از انسانها. حتی نمی شود گفت که آنها حیوانات را در جامعه خود پذیرفته اند، درست تر این است که بگوییم آنها خیلی طبیعی در کنار هم روزگار می گذرانند بدون آنکه تهدیدی برای هم باشند. این در حالی است که در چشمهای اندک گونه های جانوری شهری مثل تهران، ترس عمیقی نهان است. جوری با آنها تا می کنیم که انگار آنها را به عنوان وصله ناجور زندگی متمدنانه خود تحمل می کنیم.

بیایید به این موضوع بیاندیشیم که:

" برای چه اینقدر رابطه ما با معدود گونه های حیوانی شهری­مان سرشار از ترس و دوری گزیدن است؟ تبعات اینهمه حیوان ترسی ما چیست؟"

ادامه دارد...

#زینب_یوسف_زاده
#تحليل
#سه_شنبه_صلح
#سایر_ساکنان_سیاره
#قسمت_اول


کانال ساحت زیست را برای دیدن مطالب بیشتر دنبال کنید:
https://telegram.me/sahatzist

@sahatzist