قسمت هایی از کتاب اسماعیل ترجمه شده به اسم هبوط:

قسمت هایی از کتاب اسماعیل ترجمه شده به اسم هبوط :

یه بار وقتی دانشجو بودم مقاله ای برای یک کلاس فلسفه نوشتم . درست یادم نیست موضوع درس چی بود ،چیزی مربوط به معرفت شناسی . به طورکلی متنی که من نوشتم از این قرار بود: حدس بزن چی شده؟ نازی ها آخر جنگ رو نباختن. پیروز شدن و گسترش پیدا کردن . چهان رو گرفتن و تا آخرین یهودی ، تا آخرین کولی، تا آخرین سرخ پوست رو کشتن...این کار مدت خیلی خیلی زیادی طول کشید، ولی وقتی تموم شد، همه مردم جهان صددرصد آریایی بودن، و همه خیلی خیلی خوشحال.
@sahatzist
طبیعتا کتاب های درسی دیگه به هیچ نژادی به جز آریایی ،هیچ زبانی به جز آلمانی ،هیچ مکتبی به جز هیتلریسم و هیچ سیستمی به جز حزب نازی اشاره نمی کرد. دلیلی هم براش وجود نداشت . بعد از چند نسل ، هیچ کس حتی اگه می خواست هم نمی تونست چیز متفاوتی تو کتاب ها بنویسه ، چون اساسا چیز متفاوتی نمی دونست.
@sahatzist
ولی یه روز دوتا دانشجو توی دانشگاه نیوهایدلبرگ توکیو مشغول صحبت بودن. هردوشون مثل عموم آریایی ها خوش تیپ بودن، اما یکی شون کمابیش نگران و ناراحت بود . اسمش کرت بود. دوستش گفت :چی شده کرت؟چرا تو همیشه این قدر ماتم زده ای ؟
@sahatzist
کرت گفت بهت می گم. چیزی هست که من رو عمیقا دچار مشکل کرده. دوستش پرسید اون چیز چیه. کرت گفت : این که نمیتونم از شر این حس احمقانه خلاص بشم که چیز کوچکی هست که در موردش به همه ما دروغ می گن. و این پایان مقاله بود.
@sahatzist
ساحت زیست : محلی برای اندیشیدن در باره محیط زیست
#هبوط

http://s1.upzone.ir/12157/8727798901966294249.jpghttp://s1.upzone.ir/12157/8727798901966294249.jpghttp://s1.upzone.ir/12157/8727798901966294249.jpg