مناقشه محیط زیستی‌ها و سدسازان در ایران. قسمت دوم.. 🖋 ناصر کرمی

مناقشه محیط زیستی ها و سدسازان در ایران
قسمت دوم

🖋 ناصر کرمی

افراط در سدسازی به حدی بوده که بنا به گفته متهم اصلی، یعنی وزارت نیرو، هم اکنون حتی سدهای بسیاری ساخته شده که عملا آبی پشت آنها ذخیره نمی‌شود. یک سوال مهم این است که آیا خشکاندن ایران ناخواسته و ناشی از بی‌اطلاعی نسبت به عواقب ماجرا بوده و یا اینکه می‌دانسته‌اند چه خواهد شد، اما چاره دیگری نداشته‌اند؟ نشانه‌ها برای بدبینی در این باره پرشمارند. دست کم بیست سال است که رسانه‌ها در این باره هشدار می‌دهند اما دولت هرگز توجهی به هشدارها نداشته است. باید توجه کرد که "سبزگریزی" (به مفهوم ضدیت با هنجارهای اقلیم و محیط زیست) ویژگی عام سیستم‌های توسعه ستیز است.
توسعه زیرساخت‌هایی همچون مشارکت ملی، نهادهای مدنی، کوچک‌سازی دولت و برعکس، نیازمند بسط اختیارات بخش خصوصی است. از همه مهمتر اینکه اساسا بر بنیاد "پرداخت هزینه در امروز برای کسب نتیجه در آینده" شکل می‌گیرد.
در حالی که در نقطه مقابل آن "رشد" بر اقتدارگرایی استوار است و به ناچار چشم انداز را به این سمت پیش می‌راند که برای گذران امروز از آینده هزینه کند. اگر چه خیلی زودتر از آنچه که انتظار می رفت عواقب بهره‌برداری ناپایدار از منابع آب کشور پدیدار شده، اما این را هم نباید از نظر دور داشت که سدها باعث شده‌اند هم اکنون سطح اراضی زیر کشت در ایران دو برابر افزون‌تر از چهل سال قبل باشد، صدها هزار شغل در مناطق روستایی کشور (عمق استراتژیک حامیان نظام در جامعه ایرانی) ایجاد شده باشد و در قلب خاور‌میانه‌ای با چهل سال خشکسالی مداوم که تغییرات اقلیمی عمیقا موجب ناپایداری سیاسی و بعضا سقوط شماری از حکومت‌ها شده، جمهوری اسلامی ایران هنوز چندان مشکل درگیر تامین آب شهروندانش نباشد. در واقع آینده ایران هزینه شده تا "حال" ایران چندان دشوارتر نگذرد.
مشابه این روند در مدیریت محیطی را می‌توان در شهر تهران هم دید. کاهش توان خودپالایی هوای شهر از طریق بلندمرتبه سازی و انبوه سازی در مسیر جریان غالب هوا، تبدیل شهر به جزایر متفرق و فاقد ارتباط ارگانیک از طریق اتوبان سازی های بی رویه، مصرف همه ذخایر اراضی شهر برای تامین هزینه‌های جاری و ... موجب شده تهران به شهری ناسالم و افسرده تبدیل شود.
اما فراموش نکنیم که ده سال پیش تصور می‌شد تهران به زودی قفل می‌شود، و هرگز نشد. یکی از بلندپایه‌ترین مقام‌های امنیتی نظام در مسند شهرداری تهران، پایتخت را به سمتی راند که امکان بروز شورش‌های ناگهانی ناشی از مواردی مثل مسدود شدن ترافیک به حداقل برسد. تهران بدون آینده شد، اما نکته این است که در پایتخت نظام «هم اکنون» ترافیک اگر چه آزارنده، اما به هر حال روان است و شرایط زیستی نسبتا قابل تحملی دارد.
ماجرای سدها هم همین است. تاراندن همه زیستمندان طبیعت ایران از کنار گدارهای آب و تخصیص آبها به فقط یکی از گونه‌های زیستی فلات ایران، یعنی انسان، عواقب سیاسی برای حکومت نخواهد داشت. اینکه در آینده بیابانزایی یا فرسایش خاک با ما چه می‌کند هم ظاهرا مسئله حکومت نیست. سود و هزینه کرده‌اند و وضعیت موجود بیشترین منفعت را برای نظام دارد. پس می‌توان انگاشت که آنچه که رخ داده چندان هم ناخواسته نبوده است. از سر ناچاری بوده، اما قطعا از سر ناآگاهی نبوده است.



ادامه دارد...

#ناصر_کرمی
#سد_سازی
#منابع_آب
#مطالب_وارده
#توسعه_پایدار
#قسمت_دوم


وبلاگ ساحت زیست را برای دیدن مطالب بیشتر دنبال کنید:

http://sahatzist.blogfa.com/


برای ارائه نظرات ارزشمند و انتشار مطالبتان برای ما ایمیل بفرستید:
[email protected]



@sahatzist