یکی از جملات آشنا و تقریبا فراگیر که پدران و پدربزرگان همه ما هنگام ذوق زدگی ما از دیدن برف بیان می‌کنند کم و بیش به این شکل است ک

یکی از جملات آشنا و تقریبا فراگیر که پدران و پدربزرگان همه ما هنگام ذوق زدگی ما از دیدن برف بیان می کنند کم و بیش به این شکل است که " این ها که برف نیست ، زمان ما برف می اومد تا زانو/ کمر/ گردن/ سقف خونه ...."و ارتفاع برف بسته به جغرافیای محل زندگی و تخیل نقل کننده بالا و بالاتر می رفت . اما گویا در همه روایت ها کف برف از زانو پایین تر نیامده است.
حالا ترس من این است که با بلایی که سر آسمانمان می آوریم اوضاع به گونه ای پیش برود که برای فرزندانمان با ذوق زدگی تعریف کنیم که در زمان ما برف "روی زمین می نشسته " است و نشستن برف و سفیدی آن روی زمین یا درختان یکی از آرزویهای محال نسل های بعد گردد.
بعید نیست برف هم به اندازه همان مرغ وحشی طبیب اصفهانی ذی شعور باشد که زبامی که برخاست مشکل نشیند.

https://www.instagram.com/p/BNL2w3Ygk-5/