این مطلب تلخیصی است از گزارش روزنامه شرق پیرامون سمینار «سرمایه‌داری، سلطه، محیط‌زیست» که با حضور فرهادپور، گنجی و عیسی‌پور در موس

این مطلب تلخیصی است از گزارش روزنامه شرق پیرامون سمینار «سرمایه‌داری، سلطه، محیط‌زیست» که با حضور فرهادپور، گنجی و عیسی‌پور در موسسه پرسش برگزار شده بود:
خلاصه قسمت قبل :در مجموع می توان لب و لباب سخن فرهاد پور در سمینار «سرمایه‌داری، سلطه، محیط‌زیست» را ترویج " گفتار ایدئولوژیک انکار" در جهان امروز و به‌صورت خاص، انکار بحران محیط‌زیست دانست.
گفتاری با سخنگوهای فراوان؛ از ‌میلیاردرهای نیمه‌دیوانه آمریکایی، آنهایی که هنوز اصرار دارند بحرانی وجود ندارد گرفته تا اندیشمندانی مثل پوپر و هایک،که تقلا می‌کنند زمین‌شناسی و اکولوژی را از دایره علوم خارج بگذارند. فرهادپور تأکید دارد انتخاب ما دیگر بین توحش و تمدن نیست، چون این انتخاب پشت‌سر ماست.
او معتقد است سرمایه‌داری خود را با ذات خود یکی کرده و این توحش، همگانی شده است. از نظر او، ایدئولوژی در مقام انکار، یعنی گسترش توحش در همه‌جا.

قسمت دوم:
@sahatzist
◀️تأکید بر این توحش نه‌فقط به دلیل کشتار بیش از ۲۰۰ ‌هزار نفر در سوریه یا استفاده از بمب شیمیایی یا بمب‌های خوشه‌ای و بشکه‌ای، بلکه به‌دلیل لوث‌شدن مسئله کشتار است. اینکه این اتفاق آن‌قدر تکرار شده و رسانه‌ها به آن پرداخته‌اند که باقی جهان با اخبار سوریه مثل اخبار روزمره و پیش‌بینی وضع آب‌وهوا برخورد می‌کنند؛ برخوردی که نشان می‌دهد توحش بیش از اعمال وحشیانه و داعش‌وار، ترکیبی است جهانی؛ در جهانی که هم‌زمان در گوشه‌ای از آن، در مدیترانه، ۷۰۰ نفر غرق می‌شوند، در گوشه‌ای دیگر، در ژاپن، برای مرگ گربه‌ای، در سطحی گسترده با حضور شهردار و … مراسم عزاداری برگزار می‌کنند. از قضا، سویه ظاهرا متمدن چنین برخوردهایی، توحش امروز جهان را بیشتر‌ رو می‌آورد تا صرف کشتن و آتش‌زدن و سر بریدن که در کل تاریخ بشریت وجود داشته اما با یک تفاوت: در گذشته اینترنت و صفحات اجتماعی وجود نداشت تا در آن توحش را به اشتراک بگذارند.
انتخاب ما بین توحش و تمدن نیست، چراکه این انتخاب پشت‌سر ماست. همه نظام‌ها و قدرت‌ها به یک اندازه درگیر این توحش‌ هستند و از این نظر نقش انکار در مقام ایدئولوژی‌ رو می‌آید
@sahatzist
◀️انکار ایدئولوژیک با پایان ایدئولوژی و پایان سیاست متفاوت است. انکار به این معنا است که انتخابی وجود ندارد و ما همه توحش را قبول کرده‌ایم؛ هم در ارتباط با طبیعت ثانویه و هم در ارتباط با طبیعت بیرون. کافی است نگاهی به روزنامه‌های مطرح دنیا بیندازید
@sahatzist
تا متوجه شوید که چگونه قطب‌های دوگانه کاذبی برای آن شکل گرفته است. به محض اینکه کسی حمله آمریکا به عراق را نقد می‌کند، دیگری در پاسخ، آن را به دفاع از صدام تعبیر می‌کند یا در مورد لیبی به طرفداری از قذافی. یا اگر به جنگ‌افروزی آمریکا از ویتنام تا امروز اشاره کنید، جنگ دوم و اتحاد علیه فاشیسم را طرح می‌کنند. دوگانه‌هایی که درنهایت به دوتایی‌های کاذب جهان اول و جهان سوم یا چپ و راست و… می‌رسند که انرژی بیهوده‌ای صرف آنها شده و می‌شود. عملکرد ساختاری و فرمال ایدئولوژی مهم‌تر از محتوای آن است. مسئله این نیست که شرکت‌های نفتی مسئولیت گرم‌کردن زمین را بر عهده نمی‌گیرند. این محتوای ایدئولوژی است، مهم‌تر از آن، فرم آن است. برای مثال، ظرف آبی را در نظر بگیرید که جسمی داخل آن می‌اندازید. مهم نیست که این جسم از جنس آهن است یا طلا، بلکه حجم، شکل جسم، میزان موج و تغییر سطح آب در این ظرف مهم است. ایدئولوژی در فضای گفتاری، مانع طرح پرسش‌های بسیاری می‌شود و این مهم‌تر از آن است که تنها به پاسخ سؤال‌های موجود بسنده کنیم. جدل‌هایی که براساس این دوتایی‌ها در بحث‌ها شکل می‌گیرد امکان هر رادیکالیسمی را خنثی می‌کند. چون هر ادعایی که طرح شود دیگری با مثالی، عکس آن را اثبات می‌کند و نمی‌توان هیچ راه‌حل سومی یافت.
@sahatzist
ساحت زیست
http://s1.upzone.ir/50140/5018689_159.png